اعتراف حجرالاسود به امامت
در جلد اول کتاب الکافی صفحه 348 روایتی از امام محمد باقر(ع) نسبت به ضعف محمد بن حنفیه در
قبال امامت امام سجاد(ع) نقل شده است، به این صورت که به حضرت گفت «ولادت من از علی(ع)
است و از نظر سِنّی و قدمت از تو که جوان هستی در امر امامت شایستهترم، پس در موضوع وصایت و
امامت با من مخالفت و محاجّه نکن». امام سجاد(ع) او را دعوت به تقوای الهی کرد و زمانی که حنفیه
قانع نشد، امام(ع) حجرالاسود را به عنوان حَکم قرار داد.
پس امام علیّ بن الحسین(ع) به حنفیه فرمودند «سنگ را بخوان و او نیز این کار را انجام داد، ولی
صدایی از حجرالاسود در نیامد. امام(ع) فرمودند:« ای عمو اگر تو وصیّ و امام بودی حجرالاسود
پاسخت را میداد. محمد بن حنفيّه به حضرت عرض کرد: تو ای برادرزادهام از خدا درخواست کن و دعا
کن.
امام علیّ بن الحسین(ع) از خدا آنچه را میخواست، درخواست کرد و سپس خطاب به حجرالاسود
فرمود: از تو میخواهم به حقّ کسی که در تو میثاق انبیاء و عهد اوصیاء و پیمان همه مردم را قرار داده
است، به من از وصیّ و امام بعد از حضرت امام حسین(ع) خبر بدهی. در این زمان حجرالاسود به
حرکت درآمد به طوری که نزدیک بود از محلّ خود کنده شود، خداوند او را به زبان عربیِ روشن به نطق
آورد و گفت: خداوندا وصایت و امامت بعد از امام حسین(ع) به علی بن الحسین بن ابیطالب و فرزند
فاطمه دختر رسول الله(ص) میرسد. محمّدبن حنفیه با دیدن این صحنه ازسخن خود منصرف شد و
ولایت امام سجّاد(ع) را پذیرفت». (کافی، ج 1، ص 348 ) طبق این روایت میبینیم که حتی سنگی که
با عنوان حجرالأسود در کعبه به کار گرفته شده است، یادآور امامت و ولایت اهل عترت(ع) است.
(مشرق)