رسانه و تربیت اسلامی
رسانه و تربیت اسلامی
حجت الاسلام دکتر سید حمید میرخندان(مشکوه) مدیرگروه هنرهای رسانه ای دانشکده صدا و سیما قم در مقاله” رسانه و تربیت اسلامی” به بررسی رابطه رسانه و تربیت اسلامی پرداخته است.
مفهوم تربیت:
یکی از تعاريفي که در علم تعليم و تربيت درباره تربيت ارائه مي شود شکوفا کردن و به منصه ظهور رساندن استعدادهاست. تعليم، آموختن علوم، انتقال علم و آگاهي ها است. در حالی که تربیت فراتر از انتقال علم است؛ تربیت فراهم کردن امکان شکوفايي استعدادها و به يک معنا از قوه به فعل رسيدن استعدادهايي است که در درون هر انساني وجود دارد. [1]
تعريف خاص ديگري از تربيت وجود دارد که بر اساس مباني ديني است. در این تعريف تربيت به اين معنا نيست که تنها استعدادها بروز کند و به فعلیت برسد، بلکه تربيت يعني اينکه استعدادها در مسير و جهت درست نیز به کار بيافتد.[2] در این باره دو مفهوم را باید از هم جدا کرد: نخست مفهوم تکامل است به این معنا که استعدادهای انسان مانند تفکر، هوش، يادگيري و… به تکامل برسد. مفهوم دیگر رشد است که علاوه بر تکامل این نکته در آن است که انسان استعدادهاي تکامل يافته را در جهت صحیح که همان جهت الله است به کار ببندد.[3]
تربيت به اين مفهوم، تربيت اسلامي است، يعني انسان تربیت یافته استعدادهاي تکامل يافته اش را در جهت درست و صحيح به کار میبندد. واژهای که مناسب این مفهوم است و در قرآن به کار رفته واژه رشد است. در واژه رشد يک عنصر مفهومي به نام اهتداء وجود دارد.[4] در لغت عربي و در اصطلاح آيات و روايات یکی از عناصر مفهومیای که در واژه رشد وجود دارد اهتداء و پذیرفتن هدايت است. در مفهوم هدايت هم مسلماً عنصر جهت منطوی است، يعني اگر انسان در يک مسير و جهت درست پيش برود، هدايت شده است و اگر جهت غلط باشد، ديگر هدايت نيست، غيّ و گمراهي است. اما جهت درست جهت خدايي است که در مقابل جهت هاي ديگري که استعدادها و نيروهاي انسان را و زندگي انسان را در خودشان میگيرند مطرح است.
آن چيزي که تربيت اسلامي را از تربيت متداول غربي، به طور خاص جدا مي کند اين نکته است که انسان وقتي استعدادهايش تکامل پيدا مي کند، تازه مسئله جدیتری برای او مطرح میشود که آن مسألهی براي چه و در چه جهتي زیستن است. در اینجاست که بن بست جدي تری مطرح است. چه بسا تا وقتي انسان به دنبال نان و نيازهاي اولیه خود است اينکه زندگي چه مفهومي دارد، اصلاً براي چه زنده است و هدف خلقت چیست و سئوالاتی از این دست خيلي جدي مطرح نيست. انسانی که نيازهاي اولیهاش برطرف شد و به رفاه رسید آن وقت این دغدغه های جدي تر برایش مطرح مي شود. بنابراین در کشورهایی مانند سوئد که سطح رفاه بالایی دارد و نيازهاي مادي افراد تأمين شده، بحث جهت و چرایی زندگی، مفهوم زندگی به طور جدیتری مطرح است. به اعتقاد ما پاسخ این سئوال ها و رفع این دغدغه ها جز با دين تأمين نمي شود.
به این ترتیب اگر استعدادهای انسان در حد خوبی شکوفا شود و نیازهای او در بالا ترين سطح برآورده شود اما اينها جهت درست پيدا نکند- که این خود یکی از نیازهای عالی انسان است- تربيت اسلامي اتفاق نيافتاده است. اين نوع تربيت است که انسان را از بن بست نجات مي دهد؛ پس تربيت، رشد استعدادهاي انساني و نه صرفا تکامل و به فعليت رسيدن استعدادهاست، هر چند ما معتقديم که به فعليت رسيدن استعدادها – به صورت متوازن- تنها در جهت درست تحقق پیدا مي کند. به عبارت دیگر تکامل ترکيبي و متوازن استعداهاي انسان در سایه دين و حرکت در جهت امر الهي قابل دستیابی است.
مفهوم رسانه:
رسانه[5] به معنای روش یا ابزار مادی یا فنی تغییر شکل پیام به علامتها (سیگنال ها) است که مناسب انتقال از یک مجرا (کانال) ارتباطی معین میباشد.[6] در یک تعريف اجمالي از رسانه، رسانه به عنوان وسيلة ارتباطي تعریف شده است. رسانه ها به يک معنا، ابزاري هستند که به وسيله آنها ارتباط ميسر مي شود. بر این اساس در یک تقسیم بندی کلی دو دسته رسانه وجود دارد: 1. رسانه مادی 2. رسانه فنی.
رسانه مادی مانند کلام یا صدای آدم ابزاری است که به وسیله آن افکار و احساساتمان را به علایمی قابل فهم برای دیگران تبدیل میکنیم. امواج صوتی هوا کانال رسانه صداست و دستگاه شنواییمان ابزاری است برای رمزگشایی آن.
رسانه فنی مانند تلفن که امواج صوتی را به پالسهای منظم الکتریکی تبدیل میکند- پالسهایی که میتوانند از طریق سیم (مجرا) مسافتهای طولانی را طی کنند- و در آن سر سیم این علایم الکتریکی را دوباره به شکلی از گفتار تبدیل میکند که برای شنونده قابل فهم است.[7]
به عبارتی میتوان گفت رسانه به شیوهی ارتباط دلالت دارد، رسانه نظام یا وسیله ارتباط است که به وسیله آن پیام از طرف فرستنده از طریق مجرای ارتباطی به سوی گیرنده ارسال میشود. رسانه در حوزه تخصصی دانشمندان ارتباطات است و با پیام سر و کار دارد.[8]
یک استعمال شایع درباره واژه رسانه در علم ارتباطات - آن گاه که به صورت مطلق به کار برده شود- رسانه جمعی مانند روزنامه، رادیو، تلویزیون، سینما و اینترنت است[9] که دارای مخاطب انبوهِ نامعینِ منفعل است. همچنین رسانه گاه در مصداق خاصتری، یعنی تلویزیون به کار میرود.
رسانه، فرهنگ و تربیت
میتوان نقطه تلاقي رسانه با تربيت را فرهنگ دانست. به عبارتي کار رسانه انتقال فرهنگ است. يکي از نقش هاي اساسي رسانه حفظ و انتقال فرهنگ محسوب میشود. تربيت نیز، نقش انتقال فرهنگ را به عهده دارد.[10] در واقع تربیت از رسانه استفاده میکند.
فرهنگ دینی جنبه اجتماعي شدة دين است؛ به تعبير ديگر هنگامی که دين در عرصه جمعی وارد مي شود، فرهنگ ديني شکل مي گيرد؛ نقش تربيت هم به تعبیری همين است. هنگامی که وحی در غارحراء بر پيامبر نازل شد، هنوز فرهنگ اسلامي شکل نگرفته بود و آن چيزي که وجود داشت حقيقت دين و آموزه هايي بود که بر قلب پيامبر نازل شده بود؛ وقتي اين آموزه ها در بين افراد مطرح شد و جامعه مسلمانان در مکه شکل گرفت، فرهنگ اسلامی رفته رفته شکل گرفت و پس از آن در مدينه جامعه اي گستردهتر به وجود آمد. رسالت و کار پيامبر اين بود که آن حقايق را به ديگران منتقل کند، کار پیامبر تربیت افراد بود تا این که آنان – طبق تعريف فرهنگ– عقايد، ارزش ها و باورهايشان، آداب، مناسک و رسومشان بر اساس اين حقيقت شکل بگيرد. بنابراین وقتي که حقيقت دين از طرف پيامبر به عده اي انتقال داده ميشود، در واقع فرهنگ در حال شکل گرفتن است. اما اين انتقال چيست؟ اگر نگوییم همه لااقل يک بخش این انتقال ماهیتی تربيتی دارد که در آن از قديمي ترين وسيله ارتباطي، یعنی زبان استفاده شده است. در عصر رسول الله به طور خاص رسانه هاي گفتاري متداول بود. به ويژه معجزه پيامبر اسلام (قرآن) است که از مقوله کلام میباشد. بنابراين رسانه در تربيت نقش وسيع و مهمي دارد. انتقال و وارد کردن حقايق دین به جهان اجتماعي، توسط رسانه رخ مي دهد که این رسانه در عصر رسول الله زبان گفتاری و تا اندازهای رسانه مکتوب است. طبيعتاً در اين عرصه، انتقال فرهنگ صورت مي گيرد و آن حقايق ابتدا وارد حوزة فرهنگ مي شود و در آن جامعه کوچک نیز به وسیله رسانه مي چرخد. بعد اين حرکت گسترش پيدا مي کند و قشرهای بیشتر و افراد زيادتري را در بر مي گيرد.
رسانه هاي جمعی مدرن اين امکان را ايجاد کردند که پيام – از جمله پيام ديني – به تعداد زياد و متکثر منتشر شود؛ و دیگر این که انتقال پیام با سرعت بالایی صورت بگیرد. پيامبر در واقعه غدير خم فرمود: «فليبلغ الغائب الحاضر؛ آن کسي که حاضر است پيام غدير را به غائبان برساند.» پيام غدیر در عصر رسول الله دهن به دهن مي چرخيد تا به همه مردم برسد؛ ولي الان رسانه هاي جمعي مانند رادیو و تلويزيون و روزنامه و اینترنت اين کار را در مدت زمان کمي انجام مي دهند..
ویژگی های هر یک از رسانه های موجب شده که بحث هايي در این باره پيش بيايد. به عنوان مثال در اين که کتاب مي تواند جنبه تربيتي خوبي داشته باشد و به اصطلاح از لحاظ ذات رسانه کتاب مورد مناقشه نيست، اما درباره رسانه هایی مانند راديو، تلويزيون، سینما و اینترنت نگراني ها و دغدغه هايي وجود دارد. در این صورت بايد در مواجهه با رسانه هاي جديد، هوشيار و هوشمند بود و نسبت به نگاه ساده انگارانه و سطحي هشدار داد . رسانههای جمعی کاري را که ارتباط رو در رو مي کند، نمي توانند انجام دهند. در ارتباط رو در رو ارتباط زنده تر، فعال تر، عميق تر و تأثيرگذارتر است. این بحث مطرح است که براي هر کدام از اينها در تربيت ديني، چه وزني باید قائل شد. آیا رسانه های جمعی مدرن مانند روزنامه يا تلويزيون و رسانه های جدید مانند اینترنت میتوانند کار منبر و مسجد را بکنند و اگر نه سهم هر یک از اينها چه اندازه است؟ بعضي دغدغه ها و انتقادهايي در این باره که چرا تلويزيون در شب هاي ماه مبارک، چهار تا سريال پخش مي کند و حال و هواي ماه رمضان و شبهاي ماه رمضان را از مخاطب مي گيرد و این که مخاطبي که تا ساعت يازده شب سريال نگاه مي کند و بعد هم تا بيايد بخوابد 12 مي شود، فرصت نکرده، مسجدي برود و دعا و نیایشی در شبهای رمضان داشته باشد. در سحر هم خسته و بي حال بيدار مي شود. ممکن است ما در تربيت ديني اين طور نگاه کنيم که براي اين رسانه سهم مثلا سي درصدي در مخاطب قائل باشیم. و ممکن است تقسيم کار کنيم، نه تقسيم به لحاظ کميت مخاطب. در این صورت اساساً کارکرد تلويزيون در تربيت ديني را در تکميل کار مسجد ببینیم و به تعبير عاميانه اش تلویزیون گوش های از کار را انجام دهد؛ نظریه همگرايي رسانه ها چنین دیدگاهی را مطرح مي کند.
رسانه و حوزه های تربیت اسلامی
تربيت اسلامی حوزة وسيعي دارد که آن حوزه وسيع نيز داراي جامعيت است. تربيت اسلامی با تعريفي که بيان شد يک حوزه معرفتي و شناختي دارد که این حوزه در حوزه احساسي و اخلاقی تأثیر میگذارد و این دو، حوزه عمل و رفتار تحت تأثیر قرار میدهند. در واقع تربيت اسلامی در تمامی اين عرصه های معرفتي، احساسي و رفتاری حضور دارد. در نگاه دینی عمل بدون ريشه فايده ای ندارد، مانند برگهای درختی است که ريشه آن به خواب رفته و با وزش نسیم ملایمی به زمین مي ريزد. اما درختي که ريشه اش زنده است، حتي در بادهاي ارديبهشت هم برگ هاي آن مقاوم و پا برجاست. عمل هم همين طور است، تا وقتی که ريشه های معرفتی آن زنده است، در برابر باد که هیچ در برابر طوفان وسوسه ها و شبهات و شهوات مقاوم است و پابرجا مي ماند؛ پس ارتباط بین این سه ساحت در تربيت اسلامي مهم است و البته اين ارتباط خطي و يک طرفه نيست. در تفکر اسلامي کسي که بر اساس دین عمل نکند ايمان ندارد، ایمانش را هم از دست میدهد. و اگر عمل نکند، حتی معرفتش را از دست مي دهد. در این صورت رسانه ها نیز بايد در اين سه حوزه کار کنند. و تربيتي که رسانه ها متکفل آن هستند، بايد تربيت متوازن باشد. يعني رسانه در اطلاع رساني يا آموزش که اطلاعات و آگاهیهایی را تعليم مي دهد، بايد به حوزه تربيت و پرورش هم توجه داشته باشد. در حوزه تربيت و پرورش هم بايد به همه ابعاد توجه نشان بدهد. تلويزيون ما نبايد بر برنامههایی مانند مداحي که جنبه احساسي دارد تمرکز کند ؛ نبايد صرفاً روي دعاي کميل و دعاي ندبه کار کند، بلکه بايد جنبه معرفتي را هم نظر بگيرد. البته باید به این نکته اذعان کرد که رسانه ها در اين زمينه ، محدوديت نيز دارند؛ مثلا بعضي رسانه ها در جنبه هاي احساسي امکانات بیشتر و تأثیرگذاری قوي تری دارند و بعضي رسانه ها در جنبه هاي معرفتي و بعضي هم در جنبههای رفتاری و فقهي. بايد بررسي کرد که رسانهها بر حسب کارکرد و جايگاهي که در قدرت کارکردی خود دارند، در جنبه هاي مختلف تربيت، یعنی در حوزه شناختي، در حوزه ارزشي و در حوزه رفتاري چقدر کارآيي دارند؟
آنچه مسلم است این است که تلويزيون براي انتقال بعد شناختي و معرفتي دين پتانسيل بيشتري دارد و تلويزيون ما مي تواند از اين پتانسيل بيشتر استفاده کند؛ ولي ما بخش هايي از اين امکان را بدون استفاده گذاشته ايم و آن را تجربه نکردهايم. به عنوان مثال در آموزش احکام، علاوه بر بیان احکام به وسیله کارشناس احکام میتوان در قالب فيلم به این امر دست زد. همچنان که بستن کمربند ايمني و نکشيدن سيگار در فيلم آموزش داده مي شود؛ مي توان از اين امکان براي طرح مباحث تربيتي استفاده کرد.
خانواده، رسانه و تربیت
ما بايد در برابر رسانه ها و پیامشان بدون حصار نباشیم و با چشم باز عمل کنیم. میدانیم که رسانهها در کشور ما – و در هیچ کجا- ايده آل عمل نمیکنند. رسانه ها خوراک ذهن و دل ما را فراهم میکنند و باید به تعبير اميرالمؤمنین(ع) دربانی کرد.[11] و هر چه در این بازار هست، مناسب نيست. يا حداقل ممکن است براي من مناسب باشد، اما براي شما مناسب نباشد. ممکن است براي من و شما مناسب باشد، ولي براي بچه های ما مناسب نباشد: بحثی که در رده بندی های مختلف مخاطب مطرح است.
از این گذشته واقعيت امروز جهان اين است که مصرف رسانه اي ما محدود به رسانه هاي داخلي نيست؛ دیگر امروز در حوزه مصرف رسانه جغرافيای خاص معنا ندارد. کافي است شما به اينترنت وصل شويد و با تمام دنيا در ارتباط باشيد. جديد ترين فيلم ها و خبرها به دست شما مي رسد. راديوي اينترنتي، تلويزيون اينترنتي و سايت هاي اينترنتي و شبکه های اجتماعی و… شبکه های تلویزیونی ماهوارهای، لوح های فشرده و … در اين تنوع و تکثري که وجود دارد، مسلماً مراقبت و نظارت لازم است. براي نظارت بر تأثير رسانه ها بايد نگاه انتقادي داشت؛ اين نگاه انتقادي بايد به مخاطبان بالفعل و بالقوه رسانه ها از جمله خانواده ها تسري پيدا کند. در خانواده ها نبايد در برابر مصرف رسانه بي تفاوت بود، بايد حساسيت به خرج داد و موضع گيري انتقادي داشت. يکي از مؤلفه هايي که در سواد رسانه اي مطرح مي شود،همين نقد و ارزيابي نسبت به رسانه است، برخورد انتقادي نسبت به پيام هايي است که رسانه ها مي فرستند. البته نقد فقط دیدن نکات منفي و آسيب هاي برنامه و پيام هاي رسانه اي نیست، همه جنبه ماجرا را ديدن است؛ اينکه بدانيم کودک چقدر تلويزيون نگاه کند و چه برنامه هایی را ببیند؟ چقدر پاي بازي کامپيوتري بنشيند و اينکه چه اندازه بازي کند؟ و…
پی نوشت
[1] . نگ به: معنی و حدود علوم تربیتی، گاستون میالاره، ترجمه علیمحمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1370، ص14؛ نیز: فلسفه آموزش و پرورش، علی اکبر شعاری نژاد، امیر کبیر، چاپ دوم، 1370، ص 129
[2] . نگ به: مسئولیت وسازندگی، علی صفایی حائری(عین- صاد)، لیله القدر، چاپ اول، 1382، ج1، ص35
[3] . نگ به: دیداری تازه با قرآن؛ رشد، علی صفایی حائری(عین- صاد)، لیله القدر، چاپ پانزدهم، 1390، صص24 تا 26.
[4] نگ به: معجم مفردات الفاظ القران، راغب اصفهانی، دارالعلم – دارالشامیه، چاپ اول، 1412ه.ق، ص354.
[5] . Medium که به صورت Media جمع بسته میشود
[6] . الفبای ارتباطات، دیوید گیل و بریجیت آدامز، ترجمه ، ص141
[7] . همان، ص142
[8] مفاهیم کلیدی ارتباطات، ا سولیوان، هارتلی، ساندرز، فیسک، ص239
[9] . Communication, Cultural and Media Studies - The Key Concepts,John Hartley,Routledge,Third edition,2004
[10] . نگ به: اصول تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1369، ص7.
[11] . از علی علیه السلام پرسیدند: «بما نلت بما نلت؟ از چه به این مقام، به اینجا رسیدی؟» فرمود:«کنت بوّابا علی باب قلبی؛ پیوسته بر ورودی قلبم دربان بودم.
منبع:دانشکده صدا و سيما قم