نشانه های منافقان:
نشانه های منافقان:
خداوند متعال در سوره منافقون به بعضي از نشانههاي اهل نفاق پرداخته و به مردم معيار كلي معرفي ميكند كه اگر كسي
اين صفات را داشته باشد از او بپرهیزید و در معاشرت با وي كمال احتياط را داشته باشيد.
1. دروغگویی: شاخصترين علامت منافقين دروغ گفتن آنان در ارتباط با ديگران است. خداوند در ابتدای سوره منافقون
میفرماید:
«هنگامی که منافقان نزد تو آیند میگویند: «ما شهادت میدهیم که یقینا تو رسول خدایی. خداوند میداند که تو رسول او
هستی ولی خداوند شهادت میدهد که منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ایمان ندارند).» [15]
از اینجا نخستین نشانه نفاق روشن میشود و آن دوگانگی ظاهر و باطن است که با زبان اظهار ایمان میکنند ولی در دل
آنها، نشانی از ایمان نیست. این دروغگویی و کذب محور اصلی نفاق را تشکیل میدهد.
اساساً دوگانگي در رفتار و گفتار، انسان را در رديف اهل نفاق قرار مي دهد و او را از رسيدن به كمال باز ميدارد. يك انسان
مسلمان همواره بايد تلاش كند كه ظاهر و باطنش يكي بوده و در برخورد با ديگران رو راست باشد. [16]
2. استفاده ابزاری از مقدسات: آیه بعد به دومین نشانه منافقان پرداخته و میفرماید:
«آنها سوگندهایشان را سپر ساخته اند تا مردم را از راه خدا بازدارند».[17]
خداوند در این آیه بیان میکند که منافقان خود را در زیر پوششی از نام مقدس خداوند و سوگندهای دیگر قرار میدهند تا
چهره واقعی خود را پنهان کنند و عواطف مردم را به سوی خود جلب کرده و از این طریق به اغفال مردم بپردازند و آنان را
از راه خداوند بازدارند.[18]
3. آرايش ظاهري و قيافه اي جذاب:
«هنگامی که آنها را میبینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد و اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا می
دهی، اما گویی چوبهایی خشکی هستند که بر دیوار تکیه داده شدهاند. هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود می
پندارند.»[19]
در این آیه خداوند متعال يكي ديگر از ويژگي هاي اهل نفاق را آراستگي ظاهر و جذابيت صورت آنان مي داند، در حالی
که پیکرهای آنان را در خالی بودن از عقل و فهم و ایمان تشبیه به چوب کرده است، زیرا که ظاهری آراسته و قیافهای
جالب دارند، اما باطنشان خالی از هر گونه خوبی[20] و توکل به خدا و اعتماد به نفس است و همواره ترس و وحشتی
عجیب بر قلب آنان حکمفرما است، به طوریکه هر فریادی از هر جا بلند شود آنرا بر ضد خود میدانند.[21]
4. کبر و غرور: غرور و خودخواهی چنان در وجود آنان ریشه کرده است که در برابر لغزشهایی که از آنان سر میزند، در صدد
جبران برنمیآیند و از بازگشت و توبه گریزانند.
«هنگامی که به آنها گفته میشود: بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند، سرهای خود را ( از روی استهزا و کبر و
غرور) تکان میدهند و آنها را میبینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند.»[22]
پی نوشت
[15]. منافقون/1.
[16]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1373، شانزدهم، ج24، ص 148.
[17]. منافقون/2.
[18]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ ج24، ص150.
[19]. منافقون/4.
[20]. ابوعلی الفضل ابن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، تهران، بی نا، بی تا، ج25، ص 38.
[21]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ ، ج24، ص153.
[22]. منافقون/5.
پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام)