علل سخنچینی
علل سخنچینی
علمای علم اخلاق برای این صفت رذیله علل و عوامل متعددی بیان کردهاند که شخص را وادار به سخنچینی میکند. در ذیل به برخی از علل و عوامل آن اشاره میکنیم.
1- حسادت و بدخواهی: گاهی حسادت به دیگری در مقام یا مال یا شخصیت او، سبب میشود که فرد بدخواه او گردد و در صدد برمیآید که هر طوری شده لطمه و ضربهای به او وارد کند و خوار و ذلیلش نماید. به دنبال این اندیشه میکوشد با خبرچینی و نقل گفتار و رفتار ناپسندی که او در حق دیگران گفته یا انجام داده وی را، خوار و بدنام گرداند و بالاخره منشأ بعضی از موارد سخن چینی حسد و رشک بردن است و لذا در روایات اسلامی حسد تباه کننده ایمان و نیکیها و موجب سلب آرامش و بدبختی دنیاو آخرت آدمی معرفی شده است.[9]
2- نفاق: یعنی دوروئی. امام صادق(ع) میفرماید: «لقمان به فرزندش گفت: »منافق سه نشانه دارد: زبان او با قلبش، قلب او با عملش و ظاهر او با باطنش هماهنگ نیست.»[10]
اساساً دوروئی و نفاق دلیل بر ضعف و حقارتی است که در باطن منافق وجود دارد. امام علی(ع) میفرماید: دوروئی انسان از حقارت و ضعف و ذلتی است که در باطن خود احساس میکند.[11]
پس سخنچینی که در باطن خود حقارت و ذلت را احساس میکند برای جبران شکستهای درونی خود و رسیدن به اهداف شوم خود متوسل به این حربه میشود.
3- عداوت و دشمنی: عداوت به دو گونه است: عداوت و دشمنی شخصی را در دل پنهان کردن و منتظر فرصت مناسبی بودن (کینه) و یا آشکارا در صدد اذیت و آزار شخصی برآمدن و او را دشمن دانستن. حال در برخی موارد اشخاص برای اظهار کینه و عداوت خود متوسل به سخنچینی میشوند. بدین صورت که آنها تلاش میکنند با نقل گفتار و کردار ناپسند فردی که مورد دشمنی واقع شده، از او انتقام گرفته و او را بکوبند و منفور گردانند. لذا در اسلام علاوه بر اینکه دستور به عفو و گذشت داده شده از کینه و دشمنی سخت نکوهش شده است.
4- طمع و چشم دوختن به اموال مردم: و آن یکی از شاخههای حبّ به دنیاست و از جمله رذایل به حساب میآید. گاهی افراد به خاطر طمعی که دارند در نزد فرد مخاطب، گفتار و رفتار ناپسند دیگری را که دربارهی او گفته و یا انجام داده، برایش بازگو میکند و هدف از این کار زشت، چشم طمعی است که به اموال فرد مخاطب دوخته است.
5- پرگوئی و هرزهگویی: سبب پرگویی، یا حرص داشتن فرد بر شناخت چیزهای بیفایده یا تفریح و سرگرمی یا جلب دوستی و وقت گذرانی بوسیلهی نقل حکایات، احوال و داستانهای بیفایده و غیبت و سخنچینی از این و آن است که اینها همه از پستی و زبونی قوهی شهویّه میباشد. پس یکی از عللی که میتوان برای سخنچینی نام برد پرگوئی و بیهوده گویی است.[12]
6- عامل وراثتی: یکی از زمینههائی که نقش بسزائی برای سوق دادن انسان به سوی گناه دارد، زمینههای بد خانوادگی است. چنانکه زمینههای نیک خانوادگی اثر بسیار خوبی در اجتناب از گناه خواهد داشت.
حافظ میگوید:
گوهر پاکی بباید که شود قابل فیض
ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود
از مسلمات است همانگونه که فرزندان در شئون جسمی از پدر و مادر، ارث میبرند، در امور معنوی و حالات روحی نیز از آنان ارث میبرند.[13] در کنار این عوامل به موارد دیگری از قبیل شخصیت طلبی، عوامل تربیتی، عوامل محیطی، عوامل روانی و… میتوان اشاره کرد.
پی نوشت
[9] - علم الهدی،سید احمد؛ اخلاق و روانکاوی از نظر اسلام، تهران،انتشارات یاسر، چ دوم،1360،ص 250.
[10] - مجلسی،محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء،1403، ج 69، ص 206.
[11] - تمیمی آمدی ، عبدالواحد بن محمد؛ غرر الحکم و درر الکلم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1366، ج6، ص 118.
[12] - نراقی، ملا مهدی؛علم اخلاق اسلامی،ترجمهی سید جلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت، چ سوم، 1372، ص 245.
[13] - قرائتی، محسن؛ گناهشناسی، تهران، پیام آزادی، 1370، ص89.
پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام