ققنوس

راه خیلی دور نیست همین نزدیکی هاست .خیلی هم نزدیک نیست آخرین ایستگاه زمین تا پیوستن به آسمان است
  • خانه 
  • خواص آیه الکرسی لقمه حرام باد 
  • تماس  
  • ورود 

 در آتش عشقم

هيزم بريز …

هواي نبودنت

سرد است !!!

علی شایگان

رسانه و تربیت اسلامی

13 شهریور 1395 توسط عبادي

 

رسانه و تربیت اسلامی
 

                                                                   

حجت الاسلام دکتر سید حمید میرخندان(مشکوه) مدیرگروه هنرهای رسانه ای دانشکده صدا و سیما قم در مقاله” رسانه و تربیت اسلامی” به بررسی رابطه رسانه و تربیت اسلامی پرداخته است.

ادامه »

 نظر دهید »

دلیل انتخاب بازیگران طنز برای نقش"روحانیت" چیست؟

13 شهریور 1395 توسط عبادي

دلیل انتخاب بازیگران طنز برای نقش"روحانیت” چیست؟
 
                                                       
 
به گزارش موج رسا, یکی از اقتضائات شغل بازیگری توانایی نشان دادن همه شخصیت‌ها و نقش‌ها توسط یک بازیگر است؛در این میان عده‌ای از بازیگران در سینما و تلویزیون با شخصیت طنز خود شناخته شده اند و نقش‌هایی در این خصوص را بازی می کنند.

مردم نیز تنها تصوری که از این افراد دارند، نقش های طنز و کمدی بوده و این افراد را با شخصیت‌های داستان‌های طنز و کمدی می شناسند.

 اخیراً دیده شده است که بازیگران طنز سینما با حضور در سریال های جدی نقش هایی مانند نقش روحانیت را بازی می‌کنند.

 به نظر می رسد استفاده از شخصیت روحانی در فیلم ها و سریالها در سالهای اخیر متداول شده است تا دهه۷۰ این کار تابو محسوب می شد و جز چند نمونه که هنرپیشه ها شخصیتی عرفانی و ملکوتی را در لباس روحانی بازی کردند، هیچ هنرپیشه ای لباس روحانیت به تن نکرده بود.

متاسفانه در حال حاضر می‌بینیم که از یک طرف چهره ای غیر منطقی از همسر یک فرد روحانی را با آرایش نشان می‌دهند و از طرف دیگر روحانی را شخصیت طنز یک سریال، سبک می کنند.

باید گفت بسیاری از تولیدکنندگان فیلم و سریال در ایران این زحمت را به خودشان نمی دهند که بروند چند روحانی را ببینند، آن‌وقت با درک محدودشان تصویری که خودشان از یک روحانی دوست دارند نشان مردم دهند.

 

 

پیش از این ایفای نقش یک روحانی در سریال های صداوسیما حتی نوع پوشش همسرانشان هم مورد مطالعه قرار می گرفت؛ این احتیاط از انتخاب بازیگر نقش مذکور گرفته تا نوشتن دیالوگ ها و حساسیت در حرکات و کنترل بازی بازیگران به وضوح دیده می شد شاید دلیلش  این است که احترام به قشر روحانیت و جایگاه ویژه این قشر موضوعی است که در میان همه افراد جامعه نهادینه شده است.

از نوع صحبت کردن و لحن روحانی در برخی از سریال ها گرفته تا برخی عادت های رفتاری و کلامی او و از همه بدتر نوع راه رفتنش که گاهی به صورت اغراق شده شکل طنز به خود می گیرد، همه و همه در تخریب شخصیت یک روحانی می تواند نقش داشته باشد.

  برخی از مراجع اعتقاد دارند استفاده از لباس مقدس روحانیت در فیلم و سریال های رسانه ملی  خطرناک است “رژیم گذشته با وجود این که مخالف اسلام و روحانیت بود، اما یک بار جرأت نکرد از لباس مقدس روحانیت به عنوان سوژه در سریال ها و فیلم ها استفاده کند.”

 

                       

 

 

یش از این “مارمولک” مهم ترین فیلم سینمایی چالش برانگیز در ارتباط با روحانیت بوده است؛ اما جالب است که حتی در فیلم مذکور، شخصیت روحانی و همچنین نوع آرایش همسر یک شخص روحانی بسیار بهتر از بعضی از سریالهایی است که این روزها در رسانه ملی پخش می شود.

اما باید گفت در سریالی که این روزها از شبکه سوم سیما به نام “پرده نشین” پخش می شود هیچ خبری از این موضوع نیست و معلوم نیست عوامل این مجموعه از نمایش روحانی سریال چه هدفی را دنبال می کنند.

 

 

 به هر حال با توجه به جایگاه این نقش‌ها به نظر می‌رسد بهتر است نقش‌هایی مانند روحانیت توسط افرادی که در چهره‌های کمدی بازی نکرده اند بازی شود تا هم از گیرایی و جذابیت این نقش کاسته نشود و هم اینکه قبح زدایی در این نقش ها دیده نشود.

روحانیون هم بخشی از این جامعه هستند که به هر دلیلی در سال های اخیر مورد توجه کارگردان های سینما و تلویزیون قرار گرفته اند، انتخاب بازیگرانی که در سال های اخیر به عنوان یک بازیگر طنز شناخته شده و مخاطب بیش از هر چیز دیگری از او انتظار خنداندن دارد در سریالها نمی تواند پیامد خوبی برای جامعه داشته باشد.

 

انتهای پیام/

 
 

منبع خبر: راه دانا

            موج رسا

 نظر دهید »

نمودار اقتصاد مقاومتی از نگاه رهبر

12 شهریور 1395 توسط عبادي

 نظر دهید »

فتنه عباسیان وامام جواد علیه السلام

12 شهریور 1395 توسط عبادي

 نظر دهید »

سه داستان کوتاه و زیبا از امام جواد(علیه اسلام)

12 شهریور 1395 توسط عبادي

سه داستان کوتاه و زیبا از امام جواد(علیه السلام)
 

شفا يافتن محمد بن ميمون : محمد بن ميمون مي گويد: من با حضرت رضا عليه السلام در مكه بودم، پيش از آن كه حضرت به خراسان عزيمت كند، عرض كردم قصد مدينه در سر دارم.

حضرت نامه اي نوشت تا من به فرزندش برسانم و در آن زمان من نابينا بودم.
وقتي به مدينه رسيدم، خدمت ابي جعفر عليه السلام رفته و نامه را به ايشان تحويل دادم. آنگاه به من رو كرده و فرمود: يا محمد! حال ديدگان تو چگونه است؟
عرض كردم: يابن رسول الله! همان گونه كه مي بيني، من عليل شده و نابينا هستم. حضرت دست مبارك خود را روي ديدگان من كشيد و بينايي چشمانم به من برگشت و بهتر از اول شد. پس از آن در حالتي كه بينا بودم، دست مباركش را بوسيدم(بحار، ج 50، ص 46). 

 

 

سخن گفتن عصا به حقانيت امام جوادعلیه السلام
محمد بن ابي العلاء مي گويد: شنيدم يحيي بن اكثم چنين مي گفت: روزي از امام جواد عليه السلام مسائل مختلفي را سؤال كردم و همه را پاسخ داد. به حضرت گفتم: به خدا سوگند! مي خواهم چيزي را از شما بپرسم، ولي شرم مي كنم.
امام فرمود: «أنا أخبرك قبل أن تسألني، تسألني عن الامام»؛ بدون آن كه تو سؤال كني من پاسخ مي دهم. مي خواهي بپرسي امام كيست؟
گفتم: آري، به خدا سوگند! سؤال من همين است. حضرت فرمود: امام منم.
عرض كردم: نشانه اي بر اين ادعا داريد؟ در اين هنگام عصايي كه در دست آن حضرت بود، به سخن آمد و گفت: او مولاي من و امام زمان و حجت خدا است. «فكان في يده عصا، فنطقت فقالت انه مولاي امام هذا الزمان و هو الحجة». (كافي، ج 1، ص 353).

 

 

علم غيب
حسين مكاري مي گويد: در ايامي كه حضرت جواد عليه السلام در بغداد و نزد خليفه در نهايت جلالت بود، من با خود گفتم: حضرت به مدينه برنخواهد گشت. چون اين خيال در خاطر من گذشت، ديدم آن حضرت سر به زير افكند. سپس سر بلند كرد و در حالي كه رنگ مباركش زرد شده بود، به من فرمود: اي حسين! نان جو با نمك نيمكوب در حرم پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نزد من بهتر است از آنچه مشاهده مي كني. (بحار، ج 50، ص 48).

 

عمران بن محمد اشعري مي گويد: به محضر امام جواد عليه السلام رفتم. پس از انجام كارهايم، بر امام عرض كردم: خانمي به نام أم الحسن به شما سلام رساند و خواهش كرد كه از لباس هاي خودتان به او عنايت فرماييد، تا براي خويش كفن كند.
امام عليه السلام فرمود: او از اين كار بي نياز شد. من بازگشتم پس از مدتي متوجه شدم 14 روز پيش از آنكه من خدمت امام برسم، از دنيا رفته بود (بحار، ج 50، ص 43) .

 

 

منبع : زائرین

         شمسا

 نظر دهید »

چرا امام جواد(علیه السلام) باب‌الحوائج نامیده شد؟

12 شهریور 1395 توسط عبادي

 

                    چرا امام جواد(علیه السلام) باب‌الحوائج نامیده شد؟

القاب امام(علیه السلام):

حضرت رضا(علیه السلام) بر اساس نصبی که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرمومنان علی (علیه السلام) به او رسیده بود فرزند خود را به جواد، زکی و تقی ملقب فرمودند.

به جز این سه لقب، حضرت جواد(علیه السلام) دارای القاب دیگری چون قانع، مرتضی، نجیب، منتخب، متقی، متوکل، مرض، المختار و عالم نیز بودند.

اما به جهت جود و سخاوت فراوان مشهورترین لقب امام محمدتقی (علیه السلام) ” جواد” است.

گذشته از این امام (علیه السلام) در بین شیعه و سنی به باب المراد نیز شهرت دارد.

                                                           

کنیه امام جواد علیه السلام:

کنیه حضرت امام جواد (علیه السلام) ابوجعفر است که به وی ابوجعفر ثانی نیز گفته می‌شود، ابوجعفر اول کنیه امام پنجم امام محمد باقر(علیه السلام) است به طور خاص ابوعلی به امام نهم گفته می‌شود.

                                                  

مکتب علمی امام جواد(علیه السلام):

یکی از ابعاد بزرگ زندگی ائمه ما، بعد فرهنگی آنها است. این پیشوایان بزرگ هرکدام در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته در مکتب خویش شاگردانی تربیت می‏‌کردند و علوم و دانش‌های خود را توسط آنان در جامعه منتشر می‏‌کردند، اما شرایط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یکسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرایط اجتماعی مساعد بود و به همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ بر چهار هزار نفر می‏‌شد، ولی از دوره امام جواد(علیه السلام) تا امام عسکری علیه السلام به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و از این‏ نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت ‏به زمان حضرت صادق علیه السلام کاهش بسیار چشمگیری را نشان می‏‌دهد.

بنابراین اگر می‏‌خوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب 110 نفر بوده‏‌اند و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و کنترل سیاسی بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از 25 سال عمر نکرد!

در عین حال، باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهره‏‌های درخشان و شخصیت‌های برجسته‏‌ای مانند: علی بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازی و احمد بن محمد بن خالد برقی بودند که هر کدام در صحنه علمی و فقهی وزنه خاصی به شمار می‏‌رفتند و برخی دارای تالیفات متعدد بودند.

از طرف دیگر، روایان احادیث امام جواد علیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمی‏‌شوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کرده‏‌اند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادی‏» احادیثی با سند خود از آن حضرت نقل کرده است. هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذی‏» در کتاب «معالم العترة الطاهرة‏» و مؤلفانی نیز مانند: ابوبکر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبی و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتی از آن حضرت نقل کرده‏‌اند.

باب‌الحوائج بودن امام جواد علیه‌السلام از چه جهت است؟

همه امامان بزرگوار، در همه جهات دنیوی و اخروی، هادی و ناصرند اما هر کدام از امامان ما در یکی از ابعاد، ظهور و بروز بیشتری دارند. مثلا در بین عرفا و علما معروف است که اگر کسی از خداوند متعال، علم بخواهد به وجود مقدس امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام توسل پیدا کند. یا اگر کسی طالب معنویت است به حضرت علی علیه‌السلام متوسل شود.

از این رو، مشهور در بین فقها و علما و اهل معنا این است که برای طلب رزق و روزی در دنیا و برآورده شدن حاجات مادی و دنیوی، توسل به امام جواد علیه‌السلام بسیار مجرّب است و این هم فقط صرف ادعا نیست. هم از زبان بزرگان نقل شده و هم به تجربه ثابت شده که توسل به ایشان سبب گشایش گره‌های مالی و اقتصادی می‌شود که خود مردم متدین ما تجربه کرده‌اند و در حکایات و احوالات مومنان، بسیار ذکر شده است و اساسا لقب ایشان، جواد است و جود، وصف کسی است که زیاد می‌بخشد و لذا اعطای این لقب برای ایشان بی‌جهت نبوده است.

شهادت حضرت جواد(علیه السلام):

این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جان‌ها را بهره‌مند ساخت . آثار فکری و روایاتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است. دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است. معتصم عباسی از حضرت جواد (علیه السلام ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید. در سال 30 ذی‌القعده سال 220 ه.ق معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد(علیه السلام) بود، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند.                                 

فردا نیوز

 نظر دهید »

چرا همه ثروتمند نیستند؟!

11 شهریور 1395 توسط عبادي

چرا همه ثروتمند نیستند؟!


اگر کسی از قرآن، دلیل کمک به مظلومان عالم؛ مانند فلسطین و سوریه و مانند آن را خواست او را به همین آیه و آیات نظیر آن رهنمون می سازیم تا بداند که مسلمان فقط خود و منافع خود را نمی بیند؛ بلکه وظایفی دارد به وسعت کره خاکی که البته توانائی او سهم تعیین کننده ای در آن دارد زیرا فرمود: لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها ؛ هیچ كس جز به اندازه توانش تكلیف نمى‏شود


جزء بیستم و پنجم قرآن کریم که از آیه 47 سوره مبارکه فصلت آغاز و به پایان سوره مبارکه جاثیه ختم می شود در بردارنده آموزه ها و پیامهای روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل می کند:

 

در آیه 42 سوره شوری به رسول خدا صلی الله علیه و آله امر می شود که به مردم بگوید: من مزدی برای رسالتم از شما نمی خواهم (قُل لَّا أَسَْلُكمُ‏ْ عَلَیْهِ أَجْرًا). این دستور برای آن است که گاه این توهم ایجاد مى شد كه او چه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از مردم خواهد خواست. برای همین آیه نازل شد و پاسخ آنها را داد.

این نفیِ درخواست به قالبی بیان شده[1] که درخواست هر گونه مزدی را نفی می کند.

اما بلافاصله قیدی می خورد که چون از جنس مزد شناخته شده بین مردم نیست ضرری به معنای فراگیری که بیان شد نمی زند. در این قید آمده است: (هیچ مزدی نمی خواهم) جز اینكه ذوى القرباى مرا دوست بدارید (إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏) که چون این مودت، بازگشتش به پیروی از خاندان وحی و نبوت و حضرات معصومین علیهم السلام است و حقیقتش به سعادت رسیدن خود انسان است نمی توان آن را مزدی برای شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله دانست. برای همین در آیه ای دیگر، آن خواسته شده را به نفع مومنان می داند و نه سودی برای رسول خدا ص:

قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ؛ بگو: هر گونه پاداشى كه از شما خواستم، آن پاداش به سود خود شماست، پاداش من فقط بر عهده خداست.


چرا همه ثروتمند نیستند؟

آیه 27 شوری به این پرسش مشهور پاسخ می دهد که چرا همه مردم روی زمین ثروتمند نیستند؟

آیه شریفه می فرماید: اگر خداوند متعال رزق همه بندگان خود را افزایش بدهد و همه را بی نیاز کند (لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ)؛ شروع مى كنند به ظلم كردن در زمین (لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ)؛ چون طبیعت مال، این است كه وقتى زیاد شد طغیان و استكبار مى آورد؛ همانگونه كه در سوره علق فرمود: إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛ یقیناً وقتى انسان بى نیاز شود طغیان مى كند.[2]

به همین جهت خداوند متعال رزق هر کس را به اندازه نازل مى كند و به هر كس به مقدار معینی روزى مى دهد (وَ لَكِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ)؛ چون او به حال بندگان خود خبیر و بصیر است (إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ). او مى‏داند كه هر یك از بندگانش استحقاق چه مقدار از رزق را دارد و چه مقدار از دارایی و نداری مفید به حال او است، همان را به او مى دهد. و این، معنای نزول به مقدار مشیت الهی است که در روزى دادن به مردم اعمال می شود.

وقتی گفته می شود صلاح حال مردم در اندازه ارزاقشان دخالت دارد این سوال به ذهن می آید که آیا این قانون با طغیانى كه در بعضى ثروتمندان مشاهده مى كنیم و مى بینیم كه روز به روز ثروتمندتر مى شوند منافات ندارد؟

پاسخ این است که خداوند متعال غیر از آن قانون (سنت)، قانون دیگری نیز دارد كه به نام قانون آزمایش و امتحان که در این باره می فرماید: إنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ؛ اموال و اولاد شما وسیله آزمایش شما است.[3]

و همچنین قانون سومى دارد به نام سنت مكر و استدراج است.[4]

بنابراین قانونِ رزق هر کس متناسب با او، قانونی است که با آن، اوضاع انسانها اصلاح مى‏شود؛ مگر آنكه خداوند بخواهد انسانى را در بوته امتحان قرار دهد كه در آن صورت دیگر به طور موقت از این قانونش چشم مى‌پوشد.[5]

و یا به دلیل كفران نعمت و تغییر آن، قانون قبلى خود را كه دادن رزق به مقتضاى صلاح حال او بود تغییر دهد كه در این صورت قانون دیگرى را به جریان می اندازد و آن این است كه آن قدر رزقش را افزایش مى دهد تا طغیان كند.[6] [7]


چرا باید به فلسطین و سوریه و … کمک کنیم؟

آیه 39 شوری در توصیف مومنان می فرماید: آنها كسانى اند كه هر گاه ستمى به آنان رسد تسلیم ظلم نمى شوند و برای مقابله با آن از دیگران یارى مى طلبند (وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ).

ناگفته پیداست كه در برابر وظیفه «یاری خواهی» در مقابل ستم، مومنین دیگر هم وظیفه یارى كردن دارند؛ زیرا یارى طلبیدن بدون یارى كردن لغو و بیهوده است. در حقیقت هم مظلوم موظف به مقاومت در برابر ظالم و فریاد بر آوردن است و هم مۆمنان دیگر موظف به پاسخ دادن به ندای او هستند.

این برنامه مثبت و سازنده به ظالمان هشدار مى دهد كه اگر دست به ستم بیالایند مۆمنان ساكت نخواهند نشست و در برابر آنها به پا خواهند خاست. به مظلومان هم این اعتماد را مى بخشد كه اگر استغاثه كنند دیگران به یارى آنها خواهند ‏شتافت.[8]

و اگر کسی از قرآن، دلیل کمک به مظلومان عالم؛ مانند فلسطین و سوریه و مانند آن را خواست او را به همین آیه و آیات نظیر آن رهنمون می سازیم تا بداند که مسلمان فقط خود و منافع خود را نمی بیند؛ بلکه وظایفی دارد به وسعت کره خاکی که البته توانائی او سهم تعیین کننده ای در آن دارد زیرا فرمود: لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها ؛ هیچ كس جز به اندازه توانش تكلیف نمى‏شود.[9]

ذکری به هنگام سوارشدن

شیخ صدوق(ره) در کتاب خصال خود روایت مفصلی از امیرمۆمنان علی (علیه السلام) نقل می کند که در آن امام علیه السلام چهارصد آموزه دینی که دنیا و آخرت انسان را آباد می کند را به یارانش تعلیم کرده است. در بین این نکات فراوان، امام علیه السلام نکته‌ای می‌فرمایند که مربوط به آیات 13 و 14 سوره مبارکه زخرف است.

حضرت فرمود: وقتی سوار مرکب و یا هر وسیله نقلیه ای شدید بسیار خدا را یاد کنید (إِذَا رَكِبْتُمُ الدَّوَابَّ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ) و بگویید: سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ‏ ؛ یعنی: منزّه از هر عیب و نقصى است كسى كه این وسایل سوارى‏ را براى ما مسخّر و رام كرد در حالى كه ما را قدرت مسخّر كردن آنها نبود و بی تردید ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت.[10]

که امروز می توانیم ما این ذکر و این آیات را به هنگام سوار شدن به موتور و ماشین، هواپیما و قطار بخوانیم و از بهره معنوی آن استفاده کنیم.


دلیل نابرابری اقتصادی

آیه 32 سوره زخرف ابتدا از تقسیم رحمت الهی با تمام مصادیق آن در این دنیا از سوی خود خداوند متعال خبر می دهد (نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).

اگر هم تفاوت و اختلافى از نظر سطح زندگى در میان انسانها مشاهده می شود هرگز دلیل آن در مقامات معنوى نیست؛ بلكه: ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میان آنان تقسیم كردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا آنها یكدیگر را به کار گیرند و به یكدیگر خدمت نمایند (رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا).

نباید فراموش کرد که زندگى بشر یك زندگى دسته جمعى است و اداره این زندگى جز از طریق تعاون و خدمت متقابل امكان پذیر نیست. هر گاه همه مردم در یك سطح از نظر زندگى و استعداد و در یك پایه از نظر مقامات اجتماعى باشند اصل تعاون و خدمت به یكدیگر و بهره‏گیرى هر انسانى از دیگران متزلزل مى‏شود؛ بنابراین نباید این تفاوت ضروری آنها را بفریبد و آن را معیار ارزشهاى انسانى پندارند.[11]

برای همین در پایان آیه فرمود: بلكه رحمت پروردگار تو از تمام آنچه گردآورى مى كنند (از نام و نان ، مال و مقام) برتر و بهتر است (وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ).

 

پی نوشت:

1. نکره در سیاق نفی مفید عموم است

2. 7/ علق

3. 15/ تغابن

4. 182/ اعراف

5. 154/ آل عمران

6. 11/ رعد

7. ر. ک به المیزان فی تفسیر القرآن 18/55-58

8. ر.ک به تفسیر نمونه 20/ 265-464

9. 233/ بقره

10. خصال 2/634

11. تفسیر نمونه 21/50

 

نیک صالحی
تبیان

 نظر دهید »

سایه برج شیطان روی کعبه

11 شهریور 1395 توسط عبادي

 

برج شیطان افتتاح شد ، سایه برج شیطان روی کعبه + تصویر
 
بسم الله الرحمن الرحیم



بی شرمی و بی حیایی خاندان آل سعود ، به اوج خود رسید.

ابراج البیت(برج شیطان) ، برج ساعت مکه 21 دسامبر 2012 افتتاح شد.
این برج پنجمین برج بزرگ دنیاست و آن را برج ساعت می نامند و در بین تمام برج ساعت های جهان بزرگترین آنهاست .

این برج با علامات فراماسونی آمیخته شده است که از جمله آنها علامت تک چشم بالای آن است که بالای نام خدا قرار گرفته است و نعوذ بالله می خواهد تسلط شیطان بر خدا را نشان دهد.

 

برای دیدن سایر تصاویر و فیلم افتتاح به ادامه مطلب مراجعه کنید………….

 

ادامه »

 نظر دهید »

مداحی

11 شهریور 1395 توسط عبادي

مداحی به مناسبت شهادت امام جواد علیه السلام را از اینجا دانلود کنید.

                                    

 نظر دهید »

از کتاب «الغدیر» چه میدانیم

09 شهریور 1395 توسط عبادي

از کتاب «الغدیر» چه میدانیم؟
 

معرفی اجمالی در رابطه با کتاب «الغدیر» علامه امینی(ره)

                                                                                  

الغدیر نام کتابی ست به قلم علامه امینی در اثبات ولایت بلافصل علی بن ابی طالب بعد از پیامبر و اثبات مذهب شیعه. این کتاب به عربی نوشته شده است.

کتاب غدیر ۲۰ جلدی است که ۱۱ جلد آن به زبان عربی چاپ شده است و آن ۱۱ جلد که در ۲۲ جلد به زبان فارسی ترجمه شده است. موضوع عمدهٔ کتاب واقعه غدیر خم به روایت اهل تسنن است.

نویسنده در این کتاب به ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین پیامبر که حدیث غدیر را روایت کرده اند اشاره می کند. آنگاه ۳۶۰ تن از راویان حدیث غدیر از قرن دوم تا چهاردهم را بر می شمارد. در پایان هم اشعار شاعران مختلف را درباره این موضوع ذکر می کند.

نویسنده برای تدوین این کتاب به کتابخانه های کشورهای مختلف از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و کشورهای دیگر دنیا مسافرت کرد.

 

 

آشنایی با محتوای «الغدیر»

علامه امینی برای تالیف کتاب گرانقدر الغدیر – که به حق کتابی وزین است و در اعتلای مکتب تشیع سهم بسیار و در اثبات حقانیت مولی الموحدین علی علیه السلام تاثیر بسزایی داشته است – زحمات بسیاری را متحمل شد. او از برجسته ترین افرادی است که به خاطر دفاع از حریم اسلام و تشیع و مخصوصاً دفاع از مقام والای بزرگمرد جهان انسانیت حضرت علی علیه السلام قد علم کرده و با فداکاری و اخلاص عجیب و شهامت و ابتکاری کم نظیر، رسالت بزرگ خود را به خوبی انجام داد. علامه امینی شخصیتی است که یک تنه در برابر تحریف کنندگان تاریخ قیام کرد و با قلم توانا و آتشین و در عین حال منطقی و علمی خود، پرده ها را کنار زد و حقایق را از لابلای زوایای تاریک تاریخ، بیرون کشید.

 

بیش از پنجاه سال است که از تدوین کتاب الغدیر می گذرد و با اطمینان می توان گفت که جامعه محققین اعم از شیعه و سنی با نام الغدیر و با نوشته های علمی و عمیق و محققانه و پر احساس علامه امینی آشنا می باشند. اما در طول این زمان هنوز کسی نتوانسته برای الغدیر حتی صفحه ای ردّیه و یا نقدی که قابل اعتنا باشد، بنویسد. و این خود نشانگر استحکام و متقن بودن مطالب این کتاب است که حتی مخالفین شیعه نیز نتوانسته اند اشکالی بر آن وارد نمایند.

وی در شبانه روز حدود ۱۷ ساعت مطالعه و کار می کرد و برای مطالعه کتبی که در دسترس نداشت رنج سفرهای گوناگونی به جان خرید.

علامه خود می گوید که من برای نوشتن الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب از «باء» بسم الله تا «تاء» تمّت آن خوانده ام. و به ۱۰۰هزار جلد کتاب، مراجعات مکرر داشته ام.

بدون شک در کنار تلاش و همت والای این مرد بزرگ، عوامل دیگری نیز در خلق این کتاب گرانسنگ موثر بوده است. از علامه امینی و نزدیکان این بزرگوار به کرّات نقل شده است که در هنگام مواجه شدن با مشکلی در مسیر نگارش این کتاب، به حرم حضرت علی علیه السلام پناه برده و از آن خورشید عالمتاب کمک می طلبیدند. هر کس این کتاب را می خواند، درک می کند که توفیق الهی و کمک های امیرالمومنین علیه السلام در نگارش این کتاب موثر بوده است.

این کتاب در ۲۰ جلد به زبان عربی، با نثری شیوا و رسا نگارش یافته که البته ۱۱ جلد آن تا کنون چاپ گردیده است. مرحوم آیه الله سید محسن حکیم و آیه الله سید حسین حمّامی درباره این کتاب گفته اند: “لا یَاتیهِ الباطلُ مِن بَینِ یَدَیه” و آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی و شیخ محمدرضا آل یاسین و علامه اردوباری گفته اند: ” لاریبَ فیه هُدیً لِلمُتقین.” (۲)

حال باید دید که آیا تالیف الغدیر در جوامع اسلامی باعث تفرقه بین مسلمانان شده و یا بیانش به گونه ای بوده که آنها را دور هم جمع کرده است؟ اگر این کتاب عاملی برای تفرقه می بود، لااقل علمای اهل تسنن در کتاب هایشان جمله ای بر علیه الغدیر می نوشتند که چنین چیزی دیده نمی شود.

بیش از پنجاه سال است که از تدوین کتاب الغدیر می گذرد و با اطمینان می توان گفت که جامعه محققین اعم از شیعه و سنی با نام الغدیر و با نوشته های علمی و عمیق و محققانه و پر احساس علامه امینی آشنا می باشند. اما در طول این زمان هنوز کسی نتوانسته برای الغدیر حتی صفحه ای ردّیه و یا نقدی که قابل اعتنا باشد، بنویسد. و این خود نشانگر استحکام و متقن بودن مطالب این کتاب است که حتی مخالفین شیعه نیز نتوانسته اند اشکالی بر آن وارد نمایند.

در اینجا سوالی دیگر پیش می آید که علت شهرت الغدیر چیست که محل رجوع اصناف مختلف علمای شیعه و سنی شده است؟

علامه خود می گوید که من برای نوشتن الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب از «باء» بسم الله تا «تاء» تمّت آن خوانده ام. و به ۱۰۰هزار جلد کتاب، مراجعات مکرر داشته ام.

از مهمترین نکات قابل توجه اینست که علامه امینی بر خلاف اکثریت علما، به صورت کانالیزه مطالعه نمی کردند و در مورد موضوع تحقیقی خود تنها به متون رشته ای خاص مراجعه نمی نمودند. بلکه به تمامی منابع مطبوع و مخطوط موجود که به آن موضوع خاص پرداخته بودند رجوع نموده و در تحلیل های علمی خود از همگی آنها استفاده می کردند.

ایشان برای نگارش الغدیر کلیه کتاب های تفسیری، روایی، تاریخی، رجالی، انصاب، لغت، و دواوین شعری را با دقت، مورد مطالعه قرار داده اند. با عنایت به همین موضوع است که علامه امینی خود در ابتدای الغدیر نوشته اند:

“الغدیر فی الکتاب والسنه والادب. کتابٌ دینیٌ، علمیٌ، فنیٌ، تاریخیٌ، ادبیٌ، اخلاقیٌ .” که همین شیوه منحصر بفرد، یکی از علل جاودانه شدن الغدیر شده است .

در این مقاله قصد بر اینست که اهم محتویات ۱۱ جلد از کتاب الغدیر را که به چاپ رسیده است را به صورت اجمال معرفی نماییم. و برای این کار از کتاب سیری در الغدیر، تالیف دکتر محمد امینی نجفی، مدد جسته ایم.

 

مباحث جلد اول الغدیر

در این جلد علامه به داستان غدیر، بررسی سند حدیث غدیر، آیات مربوط به حدیث غدیر که عبارتند از: آیه تبلیغ (مائده/۱۶)، آیه اکمال (مائده/ ۳)، آیه سألَ سائل (معارج/۱-۳) و بررسی دلالت حدیث غدیر پرداخته است.

 

مباحث جلد دوم الغدیر

در این جلد ابتدا اهمیت و چگونگی شعر در دنیای اسلام مورد بحث قرار گرفته است. از این جلد تا انتهای کتاب به ذکر غدیریه هایی(۳) که توسط شاعران به زبان عربی سروده شده پرداخته شده است. علامه ذیل هر غدیریه به شرح حال غدیریه سرا پرداخته و اگر چنانچه در غدیریه و یا در دیگر اشعار غدیریه سرای مورد نظر، اشاراتی نسبت به مناقب امیرالمومنین و سایر اهل بیت علیهم السلام شده باشد منابع روایی اثبات آن مناقب را ذکر کرده اند. در این جلد غدیریه های قرن اول و دوم مورد بررسی قرار گرفته است. که غدیریه حضرت علی علیه السلام نیز در این جلد درج گردیده است. یکی از غدیریه سراهای این دوره عمرو عاص است که علامه به تفصیل در مورد حیات وی بحث کرده است.

 

مباحث جلد سوم الغدیر

در این جلد نیز غدیریه های مربوط به قرون سوم و چهارم درج گردیده است. شایان ذکر می باشد که غدیریه ها صرفا مختص به مسلمانان نیست بلکه برخی شاعران مسیحی نیز غدیریه سروده اند که در این جلد از کتاب آمده است. آنچه که از غدیریه های مسیحیان استفاده می شود اینست که جامعه مسیحیت نیز از فرمایشات پیامبر صلوات الله علیه در غدیر خم چیزی جز ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام استنباط نکرده اند.

در این کتاب در مورد نخستین مسلمان سخن به میان آمده که علامه به تفصیل احادیث مربوط به این مسئله را در الغدیر درج نموده است.

مبحثی دیگر که در این جلد مطرح شده افتراها و تهمت هایی است که اهل تسنن به شیعه زده اند و علامه به آنها پاسخ داده اند. و نیز ۱۶ کتاب که در آنها به شیعه افتراهای نامربوط زده اند؛ معرفی شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

 

مباحث جلد چهارم الغدیر

در این جلد غدیریه های قرون چهار، پنجم و ششم مورد بررسی قرار گرفته است. غدیریه سرایان این دوره ۳۱ نفر می باشند. درباره شرح حال این ۳۱ نفر که از علما و شعرای برجسته هستند؛ به طور مبسوط در این جلد بحث شده و خصوصا میزان توانایی ادبی آنها مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. در واقع، روح حاکم بر این جلد، شعر و ادب است. در میان غدیریه سرایان این دوره، چهره های برجسته ای نظیر شریف رضی، سید مرتضی و خطیب خوارزمی دیده می شود.

از مهمترین نکات قابل توجه اینست که علامه امینی بر خلاف اکثریت علما، به صورت کانالیزه مطالعه نمی کردند و در مورد موضوع تحقیقی خود تنها به متون رشته ای خاص مراجعه نمی نمودند. بلکه به تمامی منابع مطبوع و مخطوط موجود که به آن موضوع خاص پرداخته بودند رجوع نموده و در تحلیل های علمی خود از همگی آنها استفاده می کردند.

غدیریه های مربوط به اواخر قرن ششم تا اواخر قرن هفتم در این جلد نقل گردیده است. غدیریه سرایان این دوره ۱۲ نفر می باشند. قابل توجه است که در غدیریه ها به برخی از مناقب و فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام نیز اشاره شده است که علامه امینی آن مناقب را ذکر و مورد بررسی قرار داده است. از جمله مناقب حضرت، حدیث ردّ الشمس می باشد که این داستان در این جلد بررسی شده است. و نیز در باب جعل احادیث در خصوص خلافت خلفای غاصب نیز به صورت مشروح، سخن به میان آمده است.

علامه امینی در اثبات مناقب ائمه هدی صلوات الله علیهم، تحقیقات عمیق و گسترده خود را در چند مرحله ارائه کرده است.

مبحث مهم دیگری را که علامه در این جلد به آن پرداخته اند مبحث جعل احادیثی در خصوص خلافت خلفای غاصب است. روایان دروغگو و کذاب برای این که انحراف از امامت حضرت علی علیه السلام را توجیه کنند به ساختن اکاذیب متوسل شدند و در مقابل هر یک از احادیث در منقبت امیرالمومنین علی علیه السلام، حدیثی را برای خلفا جعل کرده اند.

البته جعل حدیث تنها به خلفا ختم نشد و پس از آن در مورد ابوحنیفه، شافعی، مالک و احمدبن حنبل هم رواج یافت و در مورد ایشان نیز احادیثی جعل گردید.

در جلد پنجم الغدیر نام ۷۰۰ راوی از بزرگان اهل تسنن ذکر شده است که همگی آنها کذاب بوده اند. روایات و احادیثی که این ۷۰۰ نفر ساخته اند در تمامی کتب اهل تسنن پراکنده است. شایان ذکر است که تنها ۴۳ نفر از این ۷۰۰ راوی، تعداد ۴۰۸۶۸۴ حدیث ساخته اند.

 

مباحث جلد ششم الغدیر

غدیریه های هفت تن از غدیریه سرایان سده هشتم، با شرح و بررسی در این جلد نقل گردیده است.

گفته شد که جعل کنندگان حدیث، در مقابل مناقب حضرت علی علیه السلام، مناقب و فضائلی برای خلفاء جعل می کردند. یکی از مناقب امیرالمومنین علی علیه السلام اعلمیت ایشان است که حدیث سازان برای خلیفه دوم احادیثی در باب علمش جعل نموده اند و علامه امینی ۲۰۰ نمونه از این احادیث را در کتاب الغدیر ثبت کرده که ۱۰۰ مورد آن در جلد ششم درج شده است.

 

مباحث جلد هفتم الغدیر

غدیریه های سه غدیریه سرا در جلد هفتم الغدیر آمده است. این غدیریه ها متعلق به سده نهم ه. ق می باشد. در این جلد نیز علامه جدای از ذکر غدیریه ها، به فسادها و کارهای ناپسند و خلقیات منکر و زشت خلیفه اول که تحت عنوان ملکات نفسانی!!! مطرح شده به طور مفصل توضیح داده است . چرا که اهل تسنن برای او داشتن ملکات نفسانی را مطرح کرده اند و علامه معنای ملکات نفسانی را بیان کرده است.

 

مباحث جلد هشتم الغدیر

راویانی که به حدیث سازی و نشر اکاذیب اشتغال داشته اند مناقب بسیاری برای ابوبکر جعل کرده اند. به شهادت تاریخ، تمامی مناقب و فضائلی که به ابوبکر نسبت داده اند دروغ محض است. در جلد هفتم الغدیر به ۲۸ نمونه از این مناقب جعلی اشاره شده، و در جلد هشتم نیز ۴۲ نمونه دیگر از فضائل دروغین ابوبکر و ۱۱ نمونه از مناقب مجعول عمر مورد بررسی قرار گرفته است. در این جلد پیرامون حکومت، قضاوت ها، فساد مالی، بدعت های عثمان و نحوه برخورد وی با مخالفین به تفصیل سخن رفته است.

علامه امینی برای نگارش الغدیر کلیه کتاب های تفسیری، روایی، تاریخی، رجالی، انصاب، لغت، و دواوین شعری را با دقت، مورد مطالعه قرار داده اند. با عنایت به همین موضوع است که علامه امینی خود در ابتدای الغدیر نوشته اند:

“الغدیر فی الکتاب والسنه والادب. کتابٌ دینیٌ، علمیٌ، فنیٌ، تاریخیٌ، ادبیٌ، اخلاقیٌ .” که همین شیوه منحصر بفرد، یکی از علل جاودانه شدن الغدیر شده است .

 

مباحث جلد نهم الغدیر

در این جلد موضوع بحث، عثمان می باشد؛ که کارهای خلاف و نامشروع او بالاخره داد مردم را در آورد و مورد حمله قرار گرفت. در جلد نهم تبعید ابوذر، عبدالله بن مسعود، مالک اشتر و اصحابش که جملگی توسط عثمان انجام شده، مورد بررسی قرار گرفته است.

 

مباحث جلد دهم الغدیر

در این کتاب موضوع بحث در مورد عبدالله بن عمر و معاویه می باشد. معاویه نیز جزء کسانی است که حدیث سازان برای او نیز مناقب و فضائل بسیاری جعل کرده اند که در این جلد به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.

 

مباحث جلد یازدهم الغدیر

در این جلد موضوع بحث در مورد معاویه و امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد. در اینجا به طور مبسوط از کشتارها و جنایات معاویه سخن رفته، و جریان قتل بزرگانی چون حجربن عدی، عمربن حمق، مالک اشتر، محمدبن ابی بکر و … مفصلا ذکر شده است.

موضوع دیگری که در این جلد مورد بررسی دقیق قرار گرفته عبارت است از طرح یکصد نمونه از غلوها و قصه های خرافی که در طول تاریخ اسلام برای برخی از صحابه، تابعین، ائمه مذاهب، علما و عرفا جعل شده است.

مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران

 نظر دهید »

نماز خواندن در این 15 مکان مکروه است

09 شهریور 1395 توسط عبادي

نماز خواندن در این 15 مکان مکروه است

(1) حمام.
(2) زمین نمکزار.
(3) مقابل انسان.
(4) مقابل دری که باز است.
(5) در جاده و خیابان و کوچه اگر برای کسانی که عبور میکنند زحمت نباشد، و چنانچه زحمت باشد، مزاحمت حرام است.
(6) مقابل آتش و چراغ.
(7) در آشپزخانه و هر جا که کوره آتش باشد.
(8) مقابل چاه و چاله ای که محل بول باشد.
(9) روبروی عکس و مجسمه چیزی که روح دارد، مگر آنکه روی آن پرده بکشند.
(10) در اتاقی که جُنب در آن باشد.
(11) در جایی که عکس باشد اگرچه روبروی نمازگزار نباشد.
(12) مقابل قبر.
(13) روی قبر.
(14) بین دو قبر.
(15) در قبرستان.

پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله سیستانی

نیک صالحی

 نظر دهید »

20حدیث اخلاقی از پیامبر گرامی اسلام

09 شهریور 1395 توسط عبادي

حدیث اخلاقی از پیامبر گرامی اسلام

                                                                    

1- فضیلت دانش طلبی
« مَنْ سَلَکَ طَریقًا یَطْلُبُ فیهِ عِلْمًا سَلَکَ اللّهُ بِهِ طَریقًا إِلَی الْجَنَّةِ… وَ فَضْلُ الْعالِمِ عَلَی الْعابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلی سائِرِ النُّجُوم لَیْلَةَالْبَدْرِ.»:

هر که راهی رود که در آن دانشی جوید، خداوند او را به راهی که به سوی بهشت است ببرد، و برتری عالِم بر عابد، مانند برتری ماه در شب چهارده، بر دیگر ستارگان است.

 

2- دین یابی ایرانیان
« لَوْ کانَ الدِّینُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَذَهَبَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ فارْسَ ـ أَوْ قَالَ ـ مِنْ أَبْناءِ فارْسَ حَتّی یَتَناوَلَهُ.»:
اگر دین به ستاره ثریّا رسد، هر آینه مردی از سرزمین پارس ـ یا این که فرموده از فرزندان فارس ـ به آن دست خواهند یازید.


3- ایمان خواهی ایرانیان
« إِذا نَزَلَتْ عَلَیْهِ(صلی الله علیه وآله وسلم) سُورَةُ الْجُمُعَةِ، فَلَمّا قَرَأَ:وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ. قَالَ رَجُلٌ مَنْ هؤُلاءِ یا رَسُولَ اللّهِ؟ فَلَمْ یُراجِعْهُ النّبِیُّ(صلی الله علیه وآله وسلم)، حَتّی سَأَلَهُ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلاثًا. قالَ وَفینا سَلْمانُ الفارْسیُّ قالَ فَوَضَعَ النَّبِیُّ یَدَهُ عَلی سَلْمانَ ثُمَّ قالَ:لَوْ کَانَ الاِْیمانُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَنالَهُ رِجالٌ مِنْ هؤُلاءِ.»:
وقتی که سوره جمعه بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نازل گردید و آن حضرت آیه وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ را خواند.


مردی گفت:ای پیامبر خدا! مراد این آیه چه کسانی است؟ رسول خدا به او چیزی نگفت تا این که آن شخص یک بار، دوبار، یا سه بار سؤال کرد.


راوی می گوید:سلمان فارسی در میان ما بود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)دستش را روی دوش او نهاد، سپس فرمود:اگر ایمان به ستاره ثریّا برسد، هر آینه مردانی از سرزمین این مرد به آن دست خواهند یافت.

 

4- مشمولان شفاعت
« أَرْبَعَةٌ أَنَا الشَّفیعُ لَهُمْ یَوْمَ القِیمَةِ:

1ـ مُعینُ أَهْلِ بَیْتی.
2ـ وَ الْقاضی لَهُمْ حَوائِجَهُمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ.
3ـ وَ الُْمحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ.
4ـ وَ الدّافِعُ عَنْهُمْ بِیَدِهِ.»:
چهار دسته اند که من، روز قیامت، شفیع آنها هستم:1ـ یاری دهنده اهل بیتم،2ـ برآورنده حاجات اهل بیتم به هنگام اضطرار و ناچاری،3ـ دوستدار اهل بیتم به قلب و زبان،4ـ و دفاع کننده از اهل بیتم با دست و عمل.

 

5- ملاک پذیرش اعمال
« لا یُقْبَلُ قَوْلٌ إِلاّ بِعَمَل وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ إِلاّ بِنِیَّة وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ وَ لا نِیَّةٌ إِلاّ بِإِصابَةِ السُّنَّةِ.»:
نزد خداوند سخنی پذیرفته نمی شود، مگر آن که همراه با عمل باشد، و سخن و عملی پذیرفته نمی شود، مگر آن که همراه با نیّت خالص باشد، و سخن و عمل و نیّتی پذیرفته نمی شود، مگر آن که مطابق سنّت باشد.

 

6- صفات بهشتی
« أَلا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَیْهِ النّارُ غَدًا؟ قیلَ بَلی یا رَسُولَ اللّهِ.
فَقالَ:أَلْهَیِّنُ الْقَریبُ اللَّیِّنُ السَّهْلُ.»:
آیا کسی را که فردای قیامت، آتش بر او حرام است به شما معرّفی نکنم؟ گفتند:آری، ای پیامبر خدا.


فرمود:کسی که متین، خونگرم، نرمخو و آسانگیر باشد.

 

7- نشانه های ستمکار
« عَلامَةُ الظّالِم أَرْبَعَةٌ:یَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ، وَ یَمْلِکُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ یُبْغِضُ الْحَقَّ وَ یُظْهِرُ الظُّلْمَ.»:
نشانه ظالم چهار چیز است :1ـ با نافرمانی به مافوقش ستم می کند،2ـ به زیردستش با غلبه فرمانروایی می کند،3ـ حقّ را دشمن می دارد،4ـ و ستم را آشکار می کند.

 

8- شعبه های علوم دین
« إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ:آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَریضَةٌ عادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قائِمَةٌ وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.»:
همانا علم دین سه چیز است، و غیر از اینها فضل است:1ـ آیه محکمه (که منظور از آن علم اصول عقائد است)،2ـ فریضه عادله (که منظور از آن علم اخلاق است)،3ـ و سنّت قائمه (که منظور از آن علم احکام شریعت است).

 

9- فتوای نااهل
« مَنْ أَفْتی النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم… فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَکَ.»:
کسی که بدون صلاحیّت علمی برای مردم فتوا دهد، خود را هلاک ساخته و دیگران را نیز به هلاکت انداخته است.

 

10- روزه واقعی
« أَلصّائِمُ فی عِبادَة وَ إِنْ کانَ فی فِراشِهِ ما لَمْ یَغْتَبْ مُسْلِمًا.»:
روزه دار ـ مادامی که غیبت مسلمانی را نکرده باشد ـ همواره در عبادت است، اگر چه در رختخواب خود باشد.

 

11- فضیلت رمضان
« شَهْرُ رَمضانَ شَهْرُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ یُضاعَفُ فیهِ الْحَسَناتُ وَ یَمْحُو فیهِ السَّیِّئاتُ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَکَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الاْنابَةِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوبَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ.
أَلا فَاجْتَنِبُوا فیهِ کُلَّ حَرام وَ أَکْثِرُوا فیهِ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ….»:
ماه رمضان، ماه خداوند عزیز و جلیل است، و آن ماهی است که در آن نیکی ها دوچندان و بدیها محو می شود، ماه برکت و ماه بازگشت به خدا و توبه از گناه و ماه آمرزش و ماه آزادی از آتش دوزخ و کامیابی به بهشت است. آگاه باشید! در آن ماه از هر حرامی بپرهیزید و قرآن را زیاد بخوانید.

 

12- نشانه های شکیبا
« عَلامَةُ الصّابِرِ فی ثَلاث:أَوَّلُها أَنْ لا یَکْسَلَ،و الثّانِیَةُ أَنْ لا یَضْجَرَ،وَ الثّالِثَةُ أَنْ لا یَشْکُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ. لاِنـَّهُ إِذا کَسِلَ فَقَدْ ضَیَّعَ الْحَقَّ،وَ إِذا ضَجِرَ لَمْ یُؤَدِّ الشُّکْرَ،وَ إِذا شَکی مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَصاهُ.»:
علامت صابر در سه چیز است:اوّل:آن که کسل نشود،دوّم:آن که آزرده خاطر نگردد،سوّم:آن که از خداوند عزّوجلّ شکوه نکند،زیرا وقتی که کسل شود، حقّ را ضایع می کند،و چون آزرده خاطر گردد شکر را به جا نمی آورد،و چون از پروردگارش شکایت کند در واقع او را نافرمانی نموده است.

 

13- بدترین جهنّمی

« إِنَّ أَهْلَ النّارِ لَیَتَأَذُّونَ مِنْ ریحِ الْعالِمِ التّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النّارِ نِدامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعا عَبْدًا إِلَی اللّهِ فَاسْتَجابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطاعَ اللّهَ فَأَدْخَلَهُ اللّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدّاعِیَ النّارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ.»:
همانا اهل جهنّم از بوی گند عالمی که به علمش عمل نکرده رنج می برند، و از اهل دوزخ پشیمانی و حسرت آن کس سختتر است که در دنیا بنده ای را به سوی خدا خوانده و او پذیرفته و خدا را اطاعت کرده و خداوند او را به بهشت درآورده، ولی خودِ دعوت کننده را به سبب عمل نکردن به علمش به دوزخ انداخته است.

 

14- عالمان دنیا طلب
« أَوْحَی اللّهُ إِلی داوُدَ(علیه السلام) لا تَجْعَلْ بَیْنی وَ بَیْنَکَ عالِمًا مَفْتُونًا بِالدُّنْیا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَریقِ مَحَبَّتی فَإِنَّ أُولئِکَ قُطّاعُ طَریقِ عِبادِی الْمُریدینَ، إِنَّ أَدْنی ما أَنـَا صانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنـْزَعَ حَلاوَةَ مُناجاتی عَنْ قُلوبِهِمْ.»:
خداوند به داود(علیه السلام) وحی فرمود که:میان من و خودت، عالِم فریفته دنیا را واسطه قرار مده که تو را از راه دوستی ام بگرداند، زیرا که آنان، راهزنانِ بندگانِ جویای مناند، همانا کمتر کاری که با ایشان کنم این است که شیرینی مناجاتم را از دلشان برکنم.

 

15- نتیجه یقین
« لَوْ کُنْتُم تُوقِنُونَ بِخَیْرِ الاْخِرَةِ وَ شَرِّها کَما تُوقِنُونَ بِالدُّنیا لاَثَرْتُمْ طَلَبَ الآخِرَةِ.»:
اگر شما مردم یقین به خیر و شرّ آخرت می داشتید، همان طور که یقین به دنیا دارید، البته در آن صورت، آخرت را انتخاب می کردید.

 

16- نخستین پرسش های قیامت
« لا تَزُولُ قَدَمَا الْعَبْدِ یَوْمَ القِیمَةِ حَتّی یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَع:عَنْ عُمْرِهِ فیما أَفـْناهُ، وَ عَنْ شَبابِهِ فیما أَبـْلاهُ، وَ عَنْ عِلْمِهِ کَیْفَ عَمِلَ بِهِ، وَ عَنْ مالِهِ مِنْ أَیـْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فیما أَنـْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنا أَهـْلَ الْبَیْتِ.»:
هیچ بنده ای در روز قیامت قدم از قدم برنمی دارد، تا از این چهار چیز از او پرسیده شود:1ـ از عمرش که در چه راهی آن را فانی نموده،2ـ و از جوانیاش که در چه کاری فرسوده اش ساخته،3ـ و از مالش که از کجا به دست آورده و در چه راهی صرف نموده،4ـ و از دوستیِ ما اهل بیت.

 

17- محکم کاری
« وَ لکِنَّ اللّهَ یُحِبُّ عَبْدًا إِذا عَمِلَ عَمَلاً أَحـْکَمَهُ.»:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) وقتی که با دقّت قبر سعد بن معاذ را پوشاند فرمود:می دانم که قبر سرانجام فرو می ریزد و نظم آن بهم می خورد، ولی خداوند بندهای را دوست می دارد که چون به کاری پردازد، آن را محکم و استوار انجام دهد.

 

18- مرگ، بیداری بزرگ
« أَلنّاسُ نِیامٌ إِذا ماتُوا انْتَبَهُوا.»:
مردم در خواباند وقتی که بمیرند، بیدار می شوند.


19- ثواب اعمال کارساز
« سَبْعَةُ أَسـْباب یُکْسَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِهِ:رَجُلٌ غَرَسَ نَخْـلاً أَوْ حَـفَـرَ بِئْـرًا أَوْ أَجْری نَهْـرًاأَوْ بَنـی مَسْجِـدًا أَوْ کَتَبَ مُصْحَفًا أَوْ وَرَّثَ عِلْمًاأَوْ خَلَّفَ وَلَـدًا صالِحـًا یَسْتَغْفِرُ لَـهُ بَعْـدَ وَفاتِـهِ.»:
هفت چیز است که اگر کسی یکی از آنها را انجام داده باشد، پس از مرگش پاداش آن هفت چیز به او می رسد:1ـ کسی که نخلی را نشانده باشد (درخت مثمری را غرس کرده باشد)،2ـ یا چاهی را کنده باشد،3ـ یا نهری را جاری ساخته باشد،4ـ یا مسجدی را بنا نموده باشد،5ـ یا قرآنی را نوشته باشد،6ـ یا علمی را از خود برجای نهاده باشد،7ـ یا فرزند صالحی را باقی گذاشته باشد که برای او استغفار نماید.

 

20- سعادتمندان
« طُوبی لِمَنْ مَنَعَهُ عَیـْبـُهُ عَنْ عُیـُوبِ الْمُـؤْمِنینَ مِنْ إِخْوانِهِ طُوبی لِمَنْ أَنـْفَقَ الْقَصْدَ وَ بَذَلَ الفَضْلَ وَ أَمْسَکَ قَولَهُ عَنِ الفُضُولِ وَ قَبیحِ الْفِعْلِ.»:
خوشا به حال کسی که عیبش او را از عیوب برادران مؤمنش باز دارد، خوشا به حال کسی که در خرج کردن میانه روی کند و زیاده از خرج را ببخشد و از سخنانِ زائد و زشت خودداری ورزد.

 نظر دهید »

کتاب (ره نمای طریق )و خشم

09 شهریور 1395 توسط عبادي

ره نمای طریق

                                                 

کتاب «ره نمای طریق» مجموعه پرسش ها و پاسخ های برای زندگی بهتر است. مردم جزئی ترین اتفاقات و مشکلاتشان را برای آیت الله جاودان تعریف کرده اند و ایشان هم پدرانه پاسخ داده اند. در این مطلب قصد داریم تا برخی از این پرسش ها و پاسخ ها را به صورت موضوعی و با نام «پاسخ های جاودان» مطرح کنیم.

در این بخش، چند پرسش و پاسخ درباره خانواده و تربیت فرزند را می خوانیم:


  1- خانمی هستم که فرزند خردسالی دارم و در برخورد با او خیلی عصبانی می شوم. گاهی اوقات نیز او را تنبیه می کنم ولی بعد خیلی پشیمان می شوم. نمی دانم با عصبانیتم چه باید کنم، لطفاً راهی نشانم بدهید.
 
آیت الله جاودان:آدم اگر جوان باشد و تک فرزند داشته باشد ناگزیر او را خیلی دوست خواهد داشت و اگر او را خیلی دوست دارد تحملش هم بالا خواهد رفت و آن قدر که شما عصبانی می شوید نباید عصبانی بشود. عصبانیت شما حتماً در تربیت کودک اثر بد خواهد داشت و آینده او را خراب خواهد کرد، باید فکری کرد. اولاً جستجو کنید علت این عصبانیت زیاد شما چیست؟ اگر نارضایتی از زندگی است آن را باید حل کنید، اگر مشکلی در شوهرتان هست باید آن را از بین ببرید. بنابراین اگر این گونه مسائل وجود داشته باشد باید به آنها پرداخت و اگر اینها وجود ندارد که باید شکر کرد و شما به یک دکتر اعصاب مراجعه کنید و از او راه حلی برای عصبانیت زیادی را بخواهید که البته آنها معمولاً قرص آرام بخش خواهند داد که خواب آور است و تا قطع بشود مشکل تجدید می شود.

اگر به دستور دکتر قرصهای تقویتی که حاوی ویتامین های B باشد مصرف کنید می توانید در اعصاب شما اثر بگذارد و آن را تقویت کند و دامنه تحمل شما را زیاد کند.


یک ورزشی پیگیر و سبک مثلاً شنا می تواند به طور جدی مؤثر باشد و از همه مهمتر نمازهای شماست که صحیح و اول وقت بخوانید و با دقت و طمأنینه و آرامش به جای آورید و ثانیاً هر روز زیارت امام زمان (علیه السلام) بکنید، مثلاً زیارت آل یس، البته آن را هم با توجه و از دل بخوانید.
 
مرحوم آیت الله بهجت فرموده بودند صلوات بفرستید با توجه به قصد حل مسئله خشم و عصبانیت این هم خوبست.
 
همسرت بی نماز است؟ همه چیز را به هم نزن، با او مثل یک آشنای گمراه رفتار کن و فرزندت را تربیت کن
 
2ــ با سلام خدمت استاد گرانقدر، من دو سؤال را اجمالاً می پرسم، امید دارم مثل پاسخ های قبل شما برایم حجت و راهگشا باشد. من تقریباً فرد آرامی بودم تا اینکه در زندگی با مسایل مختلفی روبه رو شدم که باعث زودرنجی من شده. فرزند من دختر یک سال و نیمه است. با او به ایمان خودم و تأیید اطرافیان بسیار مهربان هستم اما وقتی دنیا به من تنگ می آید خیلی خشمگین می شوم و گاهی بسیار نادر، سرش داد می زنم؛ البته او هنوز نمی فهمد موضوع را. اما برایم مهم است قبل از اینکه به سن فهم برسد و رفتار بد من رویش تأثیر بگذارد این رذیله و خشم ناجور را درمان کنم. دارو مصرف کردم فایده نداشت، مثلاً وقتی از بی نمازی پدرش رنجور هستم ناخودآگاه تحمل دخترم را هم ندارم. درمان من واقعاً چیست؟ دوم اینکه شدیداً نیاز به داشتن استاد اخلاق دارم اما نمی دانم با این سردرگمی باید چه بکنم. چون همان طور که قبلاً عرض کردم همسر من مذهبی نیست و انگار پیش رفتن من در وادی معرفت فاصله ها را بیشتر می کند و ایشان خود را از من دور می کند، حتی سی دی های مباحث حاج آقا مجتبی را هم پنهان باید بکنم. تکلیف من در کل و در جزء چیست؟
 
آیت الله جاودان:سلام علیکم و رحمة الله، شما به خاطر شوهرتان، خودتان و فرزندتان را نابود نکنید. به عنوان یک طرح اصلی شما باید زندگی خودتان و فرزندتان را از ایشان جدا کنید نه اینکه در ظاهر بلکه واقع زندگی شما از ایشان قطع شده بنابراین رفتار ایشان نمی تواند در رفتار شما تأثیری داشته باشد و آینده فرزند شما را تخریب کند. البته به عمل آوردن این طرح کمی مشکل است اما شدنی است. شما همسر این مرد هستید اما او عملاً با شما فرق و فاصله دارد. شما به عنوان همسر هرچه وظیفه همسری است عمل می کنید اما واقعیت زندگی شما از او جداست. بنابراین دیگر با او بحث نمی کنید. غصه او را نمی خورید، به کار او یعنی به کارهای ناپسند او کاری ندارید، شما سعی می کنید تنها به آنچه خودتان می پسندید، بپردازید. دو زندگی در کنار هم اما حتی المقدور تماسی در میان آنها نیست و مثل دو خط متوازی عمل می کند و اگر بخواهیم به این زندگی عنوانی بدهیم همزیستی مسالمت آمیز بهترین عنوان است که واقعیت زن و شوهری که شرکت در زندگی است، وجود نداشته.
 
طرح دوم اینکه شما تابه حال با ایشان به عنوان شریک زندگی برخورد می کردید و لذا مشکلات اخلاقی و دینی ایشان برای شما رنج آور بود، اما اگر از این به بعد با ایشان به عنوان یک آشنای گمراه که شما می خواهید با رفتار و گفتار خودتان او را به راه بیاورید. بنابراین شما از رفتارهای نادرست ایشان ناراحت نمی شوید، زیرا می دانید که ایشان چگونه است و می خواهید با رفتار مهربان و انسانی خودتان او را به راه بیاورید. البته لازم است شما اطلاعات دینی خودتان را به سرعت و قوت تقویت کنید و من در این زمینه توصیه می کنم از کتابهای اعتقادی مرحوم استاد مطهری شروع کنید و بعد هم به کتاب های استاد محمدتقی مصباح بپردازید که به این وسیله بتوانید اشکالاتی که او دارد، بفهمید و برطرف کنید. بنابراین شما در انجام وظایف دینی خودتان به هیچ وجه کوتاهی نکنید، البته ممکن است تا می شود به نحوی آنها را عمل کنید که به ایشان برخوردی نداشته باشد.

منبع: tasnimnews.com

بیتوته

 نظر دهید »

کنترل خشم

09 شهریور 1395 توسط عبادي

 نظر دهید »

افرادی که اسلام اجازه نفرین کردن آنها را داده است...

09 شهریور 1395 توسط عبادي

افرادی که اسلام اجازه نفرین کردن آنها را داده است…

                                                                         

تا حالا شده کسی در حقتان بدی کرده باشد؟ … بدی که هیچ جوری نتونید ببخشیدش …. دلتان شکسته باشد و نفرینش کنید؟

چند وقت پیش یکی از دوستانم را دیدم … باب گفتگو از دوران قدیم باز شد و در مورد یکی از دوستان قدیم مشترکمان شروع به صحبت کرد … گفت فلانی در حقم خیلی بدی کرده … من هم نفرینش می کنم.

گفتم: ببین اگر ادعای مسلمانی می کنی و واقعاً می گویی که مسلمانی یادت باشد: اولاً باید در عمل پیرو اهل بیت علیهم السلام باشیم … مسلمان باید خیرخواه دیگران باشد و آرزوی شکست و نفرین برای دیگران نداشته باشد

در متون دینی ما سفارش ویژه ای شده است که همیشه عفو و بخشش بهتر از نفرین و انتقام گرفتن است.

پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) از پروردگار متعال حکایت مى ‏کند: … و از کسى که بر تو ستم کرده در گذر، و آن کسى را که تو را محروم کرده است بخشش کن، و کسى را که به تو بدى کرده است نیکى و خوبى کن.

خداوند متعال مى ‏فرماید: آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمى ‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! [نور، 22]

طبق آموزه های پیامبر (صلی الله و علیه وآله) و ائمه (علیهم السلام) انسان مومن باید تجلیگاه صفات الهی باشد، و یکی از صفات خدای متعال بخشندگی و گذشت است، آن جا که او را صدا می زنیم “یا غفار” ، “یا رحیم” و … کسى که در مواقع مختلف از خداوند مى‏ خواهد که از گناهان و اشتباهات من در گذر، باید از خطاهاى دیگران چشم پوشی کند تا خود مورد مغفرت و عفو الهى قرار گیرد.

در ثانی در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام مواقعی که نفرین کردن جایز است را مشخص کرده اند:

1. کسانی که حقایق را کتمان می ‌کنند. [بقره، 159]


2. کسانی که در حال کفر از دنیا بروند. [بقره، 161]


3. بنی اسرائیلی که از زبان حضرت داوود و عیسی (علیه السلام) نفرین شدند. [مائده، 78]


4. ابولهب: [مسد، 1]

5. رباخواران. [شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏3، ص 274]


6. شراب خواران و تولید کنندگان مشروبات الکلی. [همان، ج 6، ص 429]

 

 

 نفرین برای کسانی که حقایق را کتمان می ‌کنند جایز است

 
7. مردانی که به عورت نامحرم نگاه می ‌کنند و رشوه‌ گیران. [کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏5، ص 559]


8. آدم‌ کشان. [همان، ج 13، ص 173]


9. مردانی که خود را به صورت زنان در می ‌آورند و بالعکس. [برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج ‏1، ص 113]

10. زناکاران و افرادی که واسطه زنا می ‌شوند. [همان]

یادمان باشد همان طور که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، [9] نفرین نیز این گونه است؛ یعنی اگر شخصی به مجرد این که از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، لاجرم باید نفرینش اجابت شود، قطعاً این گونه نیست!


قرآن کریم می فرماید: و اگر تعجیل کند خدا از براى مردم در مستجاب کردن دعاهاى شر ایشان و نفرین کردنشان در حق یکدیگر، مثل تعجیل کردن در استجابت دعاى خیر ایشان،- و چنانچه خداوند دعاهاى خیر مردم را به زودى مستجاب مى‏ کند، اگر نفرین‏ هاى ایشان را هم که در حق یکدیگر مى ‏کنند به زودى مستجاب مى ‏نمود- حکم شده بود بر ایشان به مردن و هلاک شدن … [یونس، 11]

البته ظلم به دیگران از جمله حقوق الناس است که خداوند بخشش و یا احقاقش را به خود مردم سپرده است. اگر انسانی که مورد ظلم قرار گرفته از حق خود بگذرد، خداوند نیز می گذرد، اما اگر مظلوم از ظلمی که بر او رفته عفو نکند، بی گمان خداوند در پی احقاق آن است: “وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُوَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصار"؛ [ابراهیم، 42] گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام مى ‏دهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را براى روزى تأخیر انداخته است که چشم ها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت باز مى ‏ایستد.

 کلام آخر:
چقدر خوب می شد ما آدم ها می توانستیم هر وقت اشتباهی از دیگری ملاحظه کردیم که موجب ناراحتیمان شد برای هدایتش دعا کنیم تا ضمن آن که از دعای ملائکه رحمت بهره‌مند می شویم ثواب و خیرخواهی برای برادر مومن نیز شامل حال خود ما بشود.

 

منبع:tebyan.net

بیتوته

 نظر دهید »

مراتب امر به معروف و نهي از منكر

08 شهریور 1395 توسط عبادي

مراتب امر به معروف و نهي از منكر

                                                      

1-  مرحله انزجار قلبي: علماي اسلام براي امر به معروف و نهي از منكر مراتب و درجات و همچنين اقسامي قائل شده‌اند. اولين درجه و مرتبه نهي از منكر، هجر و اعراض يا انكار قلبي است و اين در مواردي است كه ما با شخصي كه با او صميميت داريم قطع رابطه كنيم و نسبت به او سردي نشان دهيم و اين برخورد، براي او تنبه تلقي شود، يعني تحت يك زجر و شكنجه روحي قرار گيرد و اين عمل ما در جلوگيري از كار بد او تأثير داشته باشد؛ در غير اين صورت چه بسا فردي كه از قطع رابطه ما استقبال كرده و او هم قطع رابطه كند و آزادتر دنبال منكرات و كارهاي زشت برود در چنين مواردي اين كار درست نيست.

2-  مرحله زباني: درجه دومي كه علما و دانشمندان براي نهي از منكر ذكر كرده اند، مرحلة زبان است. چه بسا آن بيماري كه دچار منكري است، به دليل جهالت و ناداني و تحت تأثير يك سلسله تبليغات قرار گرفته است، احتياج به مربي، هادي، راهنما و معلم دارد تا با او تماس بگيرد و با كمال مهرباني با او صحبت كند، موضوع را با او در ميان بگذارد تا معايب و مفاسد را برايش تشريح كند تا آگاه شود و بازگردد.

3-  مرحله عمل: مرحله سوم عمل است. گاهي طرف در درجه و حالي است كه نه اعراض و هجران و نه زبان و بيان بر او تأثير نمي‌گذارد. در اينجا بايد از راه عمل وارد شد. وارد عمل شدن نه تنها به زور گفتن نيست، كتك زدن و مجروح كردن نيست، البته مواردي هم هست كه جاي تنبيه عملي است كه آن هم از شئون حكومت اسلامي است و شهروندان جامعه اسلامي از پيش خود حق اعمال اين تنبيهات را ندارند. امر به معروف عملي اين است كه نبايد تنها به گفتن قناعت كند و فكر كنيم همه چيز را گفتن درست مي شود. گفتن، شرط لازم است ولي كافي نيست. بايد عمل كرد و آنچه مربوط به شهروندان است برخورد عملي غيرمستقيم است. ‌(1)

پي نوشت:

‌1- تلخيصي از جلد دوم حماسه حسيني، مرتضي مطهري، ص193-197.

بیتوته

 1 نظر

شيوه هاي عملي امر به معروف و نهي از منكر

08 شهریور 1395 توسط عبادي

شيوه هاي عملي امر به معروف و نهي از منكر

هدف عمده و اساسي در امر به معروف و نهي از منكر محقق شدن معروف و زدوده شدن منكر است. براي نيل به اين هدف به نظر مي رسد كه بايد به دنبال بهترين و مؤثرترين راهكارها و شيوه هاي عملي بوده باشيم كه در اين راستا موارد زير پيشنهاد مي گردد:

                                                                

1-  شيوه عملي: اولين و مؤثرترين شيوه در امر به معروف و نهي از منكر تبليغ عملي است. يكي از مهمترين عوامل موفقيت پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) و ائمه(علیه السلام) در ترويج و گسترش مكتب، توجه به اين شيوه بوده است. پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) در اغلب كارها از قبيل كندن خندق، ساختن مسجد و برنامه هاي فرهنگي و اجتماعي و …. قبل از اينكه ديگران را تشويق به اين كار كند خود پيشقدم مي شد، همچنانكه امامان معصوم(علیه السلام) به اين طريق عمل مي كردند.

2-  احترام به شخصيت افراد: دومين اصلي كه در تأثير امر به معروف و نهي از منكر در خور توجه است، احترام به شخصيت افراد مي باشد. مرتكبان منكر تا وقتي كه متجاهر به گناه نشده اند، و به طور آشكار خود را نيالوده اند محترمند و نبايد به هتك حرمت آنها پرداخت.

3-  ارشاد تدريجي: معمولا ما انتظار داريم كساني كه در گرداب منكرات غوطه ور شده اند يك دفعه آنها را از گرداب در آوريم و يك مسلمان ايده آل بسازيم؛ در حالي‌كه تربيت امري تدريجي است و فضايل و رذايل هيچ‌كدام يك مرتبه در جان انسان‌ها به وجود نمي آيند. در حقيقت مي توان گفت كه از علل نزول تدريجي قرآن توجه به اين نكته مهم است، چرا كه قرآن كتاب تربيتي است و براي هدايت انسان‌ها به سوي كمال مطلوب نازل شده است.

4-  نرمخويي و محبت: از شيوه هاي مهم و مؤثر در امر به معروف و نهي از منكر، نرمخويي و محبت است؛ خصلتي كه موفقيت پيامبر(صلی الله علیه واله) بنا به تصريح قرآن كريم مرهون آن بوده است.

5-  تشويق به ارزش‌ها:  يكي از امتيازات مكاتب الهي تشويق به خوبي‌ها و ارزش‌هاست. پيامبر مكرم اسلام(صلی الله علیه واله) از عامل تشويق در جهت پيشبرد اهداف استفاده‌هاي زيادي مي‌كرد. براي كساني كه دو ركعت نماز براي خدا مي‌خواندند جايزه تعيين مي كرد.‌(1)  پست‌هاي حساس سياسي، فرهنگي و نظامي را به افراد لايقي مي سپرد و به اين ترتيب، امت را به نيكي و پاكي دعوت مي فرمود. براي نمونه اسامه بن زيد هجده ساله را به عنوان فرمانده لشكر منصوب فرمود و….

6-  ايجاد فضاي امر و نهي: شكي در اين مسئله نيست كه محيط هر چند نقش زيربنايي ندارد ولي در پرورش فضايل و رذايل نقش اساسي دارد. رسالت انبيا نيز مبتني بر اين اصل بود كه محيط را به گونه‌اي آماده سازند تا خود مردم عدالت را بر پادارند:"ليقوم الناس بالقسط".‌(2) بنابراين پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) مي فرمايد: “كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته".

7-  برخورد عملي با مرتكبان منكر: به طور كلي اگر در كنار شيوه هاي گذشته اين شيوه را مد نظر نداشته باشيم بدون شك امر به معروف و نهي از منكر بي نتيجه خواهد ماند.

1- ره توشه راهيان نور ويژه محرم الحرام، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1376شمسي، ص186.

‌2- حديد-25.

 

بیتوته

 نظر دهید »

امر به معروف و نهي از منكر از نگاه معصومين(علیه السلام)

08 شهریور 1395 توسط عبادي

امر به معروف و نهي از منكر از نگاه معصومين(ع)

اگر بررسي عميق در مضامين آيات و روايات اسلامي و معارف ديني داشته باشيم كاملاً مبرهن است كه بيانات معصومين(علیه السلام) ترجمان قرآن كريم و تفسير آن است و هر دو از يك منبع سيراب مي‌شوند. در اين زمينه اين دو فريضه‌ الهي را از منظر روايات معصومين(علیه السلام) مورد بررسي قرار داده و به بعضي از آنها اشاره مي‌كنيم:

1-  قال رسول الله(صلی الله علیه واله): “… اذا لم يامروا بالمعروف و لم ينهوا عن المنكر … سلط الله عليهم شرارهم فيدعوا عند ذلك خيارهم فلايستجاب لهم"‌(1)

ادامه »

 نظر دهید »

امر به معروف و نهي از منكر در قرآن كريم

08 شهریور 1395 توسط عبادي

           امر به معروف و نهي از منكر در قرآن كريم

با توجه به فلسفه خلقت انسان كه طبق بيان قرآن كريم عبوديت و بندگي است و از طرفي وجه تمايز انسان با ساير موجودات به ناطق و عاقل بودن انسان و حركت او به سوي كمال مي باشد، اهميت و جايگاه اين دو فريضه الهي، يعني امر به معروف و نهي از منكر بيشتر تبيين و روشن مي گردد. از آنجايي‌كه انسان غافل است و به دليل عارض شدن نسيان بسياري از مواردي كه مفيد براي اوست فراموش مي‌كند بنابراين امر به معروف و نهي از منكر جزء ضرورياتي است كه در جهت نيل به كمال براي هر انساني ضرورت پيدا مي كند. به اين جهت است كه حضرت امام محمد باقر(ع) مي فرمايد: «ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضه عظيم بها تقام الفرائض …» ‌(1) يعني امر به معروف و نهي از منكر واجب عظيم و بزرگي است كه پابرجايي ساير واجبات به آن بستگي دارد. از تعبير “بها تقام الفرائض” چنين استفاده مي شود كه امر به معروف و نهي از منكر از لوازم حكومت اسلامي به شمار مي رود.

الف- امر به معروف و نهي از منكر در قرآن كريم

به طور كلي مي توان گفت كه ريشه و كليات احكام شرعي را بايد در قرآن كريم و شرح و تفصيل و شاخه هاي آن را در سنت جست. قرآن كريم در آيه هاي فراواني به فريضه امر به معروف و نهي از منكر اشاره كرده است كه در اين جا به برخي از اين آيات مي پردازيم:

1. “يؤمنون بالله و اليوم الآخر و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون في الخيرات و اولئك من الصالحين"‌(2)

به خدا و روز واپسين ايمان مي آورند؛ امر به معروف و نهي از منكر مي كنند؛ و در انجام كارهاي نيك، پيشي مي گيرند؛ و آنها از صالحانند. ‌(3)

2. “ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون"‌(4)

بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيكي، و امر به معروف و نهي از منكر كنند. و آنها همان رستگارانند.‌(5)

3. “كنتم خير امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله".‌(6)

شما بهترين امتي بوديد كه به سود انسان‌ها آفريده شده اند،؛ چه اينكه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنيد و به خدا ايمان داريد. ‌(7)

4. “ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي و ينهي عن الفحشاء و المنكر…” ‌(8)

خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مي دهد؛ و از فحشا و منكر و ستم، نهي مي‌كند..‌(9)

از مجموع آيات فوق چنين بر مي آيد كه امر به معروف و نهي از منكر داراي اهميت بسيار زيادي از منظر قرآن كريم مي باشد و همه آحاد جامعه اعم از دولتمردان و عموم مردم را شامل مي شود و به طور كلي از آيات فوق نكات زير را مي توان استنتاج نمود:

1-وجوب امر به معروف و نهي از منكر از بديهيات است و كسي از مسلمانان در آن شك نكرده است.

2- وجوب اين دو فريضه در همه اديان الهي بوده و امت‌هاي گذشته نيز بدان مكلف بوده اند.

3- امر به معروف و نهي از منكر از شئون پيامبري است.

4- ترك امر به معروف و نهي از منكر علت نابودي جوامع گذشته بوده است.

5- امر به معروف و نهي از منكر از حقوق متقابل مسلمانان است و افراد جامعه اسلامي در برابر آن مسئولند.

6- زنان نيز مكلف به امر به معروف و نهي از منكر هستند.

7- امر به معروف و نهي از منكر نيازمند كسب قدرت است.

 

ب- سير امر به معروف و نهي از منكر از منظر قرآن

به طور كلي اگر آيات قرآن را در مورد امر به معروف و نهي از منكر بررسي كنيم، مي بينيم كه از ذات پاك خداوند صادر شده و پيامبران، حاكمان صالح، مجموعه امت و فرد فرد جامعه موظف به اجراي آن هستند. براي شناخت اين مراتب، رتبه بندي زير قابل توجه است:

1- ذات پاك خداوند متعال: “ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ينهي عن الفحشاء و المنكر و البغي ….” ‌(10) در اينجا به خاطر اهميت اين دو فريضه ذات خداوند متعال به عنوان آمر به معروف و ناهي از منكر مي باشد.

2- پيامبر اكرم(ص) ” … يامرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنكر…. “‌(11) در اين مرتبه خاتم پيامبران حضرت محمد(ص) به اين عنوان انتصاب داده شده است.

3- حاكمان صالح(امامان): “الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزكوه و امروا بالمعروف و ينهوا عن المنكر …” ‌(12) در مرتبه سوم كساني كه قدرت و مكنت در روي زمين به آنان داده شده است موظف به برپاداشتن نماز، پرداختن زكات و امر به معروف و نهي از منكر شده اند.

4- هيئت هاي امر به معروف و نهي از منكر: “و لتكن منكم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر …” ‌(13) در مرتبه چهارم گروههايي از مردم كه اين شايستگي را پيدا مي كنند كه ديگران را دعوت به خير و صلاح مي كنند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند.

5- مجموعه امت: “كنتم خير امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله …” ‌(14) در مرتبه پنجم نيز همه مردم موظف به انجام اين فريضه الهي شده اند، براين اساس تمام آحاد افراد مؤمن و متدين مأمور به انجام اين دو فريضه الهي هستند.

پي نوشت:

‌1 - وسائل الشيعه، ج11، ص395.

‌2 - آل عمران- 114.

‌3 - قرآن كريم، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، قم: انتشارات اميرالمؤمنين(ع)، 1378شمسي، ص64

4 - آل عمران- 104.

‌5 - قرآن كريم، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، قم: انتشارات اميرالمؤمنين(ع)، 1378شمسي، ص63

6 - آل عمران- 110.

‌7 - قرآن كريم، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، قم: انتشارات اميرالمؤمنين(ع)، 1378شمسي، ص64

‌8 - نحل- 90.

9 - قرآن كريم، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، قم: انتشارات اميرالمؤمنين(ع)، 1378شمسي، ص277.

10 -نحل- 90.

11 - اعراف- 157.

‌12 - حج- 41.

‌13 - آل عمران- 114.

‌14 - آل عمران- 110.

بیتوته

 نظر دهید »

دوران امامت جواد الائمه علیه السلام

07 شهریور 1395 توسط عبادي

دوران امامت جواد الائمه علیه السلام

وقتی امام هشتم(ع) به دست مامون به شهادت رسید، امام جواد(ع) به قدرت خداوند در طوس حاضر شد و آن حضرت را غسل داد و کفن کرد و بر بدن پدر نماز خواند و خاندانش را از شهادت امام(ع) آگاه کرد. و دستور داد مهیای عزاداری شوند. قرض های پدرش را پرداخت و در آن سن کودکی وظیفه و مسئولیت امامت را عهده دا شد.

                                                                  


امام جواد(ع) در سال 202 هجری در حالی که هفت سال و اندی داشت به امامت رسید. امامت از نظر شیعه به معنی جانشینی پیامبر(ص) و داشتن علم، شایستگی ها و مسئولیت های رهبری اوست. شیعیان از دو راه امامان خود را شناخته و آنان را از بین مدعیان دروغین امامت تشخیص می دادند.


- توجه به معرفی پیامبر و امامان پیشین


- توجه به ویژگی های فردی و فضایل و کمالات متعالی و برتر امام


از آن جا که امامت امام جواد(ع) ویژگی های خاصی داشت و آن حضرت در دوران خردسالی عهده دار امامت می گشت و این مسئله پیامدهای گوناگونی را در پی داشت؛ پیشوایان معصوم به ویژه امام هشتم(ع) سعی می کردند زمینه را برای پذیرش امامت آن حضرت آماده سازند.


امام جواد(ع) بخش عمده زندگی خود را همزمان با مامون خلیفه دوروی عباسی گذراند. او با مکر و حیله های فراوان سعی داشت امام(ع) را از مقام قدسی پایین آورده و به زر، زیور و فساد خلافت بیالاید و روش خود را که در مورد امام رضا علیه السلام به سنگ خورده بود، در مورد امام جواد علیه السلام به هدف برساند.


او در نخستین اقدام، امام جواد(ع) را به مرکز خلافت احضار کرد تا علاوه بر نظارت مستقیم بر ایشان به اهداف خود جامه عمل بپوشاند. مامون در راستای اجرای مقاصد خود، دخترش را به عقد امام درآورد و سعی کرد مجلس باشکوه و با اسراف و ریخت و پاش های فراوان به راه اندازد به طوری که هم امام را در ان سهیم جلوه دهد و هم توجه آن حضرت را به مظاهر دنیوی جلب کند ولی امام(ع) با برخورد عفیفانه خود او را ناکام ساخت.


مامون که نتوانسته بود قداست امام را خدشه دار کند و تمام اقداماتش را ناکام می دید . تصمیم به قتل آن حضرت گرفت و شبی در حال مستی بر او حمله کرد ولی امام(ع) به طور معجزه آسایی نجات یافت.


امام جواد از کسانی که با ظالمان و حاکمان ستمگر همراه بودند، تنفر داشت و این تنفر خود را نیز اعلام می کرد و با این که مامون سعی داشت با کشاندن امام(ع) به دستگاه خلافت، آن حضرت را با خود همراه نشان دهد اما امام(ع) با رد هر گونه همکاری و اظهار علاقه به بازگشت به مدینه اعلام کردند که نه با مامون همراه است و نه از بودن در دستگاه خلیفه راضی. امام جواد(ع) ازدواج با دختر مامون را پذیرفت تا هم خود را از خطر مرگ برهاند و هم موقعیت خوبی برای شیعیان فراهم سازد؛ زیرا با بودن امام(ع) در دربار شیعیان از آزادی بهره مند می شدند.


امام جواد علیه السلام در جامعه اسلامی از موقعیت بالایی برخوردار بود و در امور مربوط به امامت فعالیت گسترده ای داشت. از این رو معتصم عباسی هنگامی که به خلافت رسید، آن حضرت را به بغداد احضار کرد تا او تحت نظر خود داشته باشد و از گسترش نفوذ امام(ع) جلوگیری کند. شکست علمی فقهای درباری، از جمله قاضی القضات، وی را به سعایت امام(ع) وا داشت. او عمل خلیفه به فتوای امام و رد فتوای علمای درباری را شکستی برای دستگاه خلافت و پیروزی برای امام جواد جلوه داد و معتصم با شنیدن سخنان قاضی متوجه عمق خطر شد و تصمیم گرفت هر چه زودتر نقشه قتل امام(ع) را اجرا کند.


معتصم این بار کسی را برای اجرای این توطئه انتخاب کرد که یقین داشت به وسیله او به هدف پلید خود می رسد و او مامور و جاسوس ویژه دستگاه خلافت در اندرون خانه امام(ع) یعنی ام الفضل دختر مامون بود.


ام الفضل زهر دریافتی از معتصم را در انگور قرار داد و خدمت امام جواد(ع) آورد و آن حضرت را مسموم کرد. امام علیه السلام در آخر ذیقعده سال 220 هجری در حالی که 25 سال از عمر پربرکتش می گذشت به شهادت رسید و پیکر پاکش در کنار جد بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر(ع) در قبرستان قریش در بغداد به خاک سپرده شد.بارگاه ملکوتی این دو پیشوای معصوم به کاظمین معروف است و زیارتگاه و کعبه آمال شیفتگان حق و دوستداران مکتب امامت و ولایت است.

موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

 2 نظر

فضائل و مکارم اخلاقی امام جواد(ع)

07 شهریور 1395 توسط عبادي

فضائل و مکارم اخلاقی امام جواد(ع)

امامان معصوم علیه السلام از نظر داشتن صفات عالی انسانی و از جمله مکارم اخلاق در حد اعلای کمال هستند. سجایا و مکارم اخلاقی امامام معصوم از والاترین منبع اخلاق سرچشمه گرفته است. آنان اخلاق نیک را از جد گرامیشان پیامبر اسلام(ص) به ارث برده اند و آیینه تمام نمای رسول خدا(ص) هستند. فضائل و مکارم اخلاقی امام جواد(ع) به گونه ای بود که همگی حتی مخالفان و دشمنان بدان اعتراف کرده و با دیدن آن خصال برجسته ناخودآگاه مجذوب آن وجود الهی شده، زبان به مدح و ستایش می گشودند.

                                                   

هر یک از این القاب امام(ع) بیانگر ویژگی های اخلاقی و روحی، برجستگی های معنوی و رفتاری و فضایل و کمالات نفسانی است که آن حضرت را از دیگران ممتاز می ساخته است. آن حضرت باتقواترین فرد اهل زمان خود بود و کسی در جود و بخشش در مرتبه آن حضرت قرار نداشت.

در کتاب های تاریخ و حدیث لقبهای زیادی برای پیشوای نهم(ع) ذکر شده است از جمله: تقی، جواد، مرضی، متوکل، متقی، زکی، متجب، مرتضی، قانع، عالم ربانی، رضی، مختار، صادق، صابر و فاضل. همچنین در میان شیعیان و اهل سنت به لقب باب المراد مشهور بود، زیرا حاجت های مردم را بسیار برآورده می ساخت و کرامتهای بی شماری از آن حضرت دیده شده ولی مشهورترین لقب های امام نهم(ع) تقی و جواد است.


علمای شیعه همگی بر فضل، بزرگواری، علم، حلم و دیگر کمالات آن حضرت تصریح کرده اند و او را همچون جدش رسول خدا(ص) و علی ابن ابی طالب علیه السلام جامع خوبیها شمرده اند و علمای بزرگ اهل سنت نیز همگی بر فضیلت و برتری امام(ع) بر اهل زمان خود اعتراف کرده اند.


عبادت های پیوسته امام و نیایش های شبانه آن حضرت مشهور بود. اظهار نیازمندی به درگاه ایزد متعال خصوصیت ویژه همه امامان و از جمله امام جواد(ع) بود. دعاهای فراوانی از امام جواد در کتب ادعیه نقل شده است: از جمله دعای ایشان در طلب توبه، طلب خیر، طلب روزی و …که حاکی از اظهار نیاز پیوسته ایشان به قادر متعال است.


زهد امام جواد(ع) نیز مانند دیگرفضایل ایشان نمود بسیار داشت. با اینکه مدتی در کاخ مامون زندگی می کرد و خلیفه نیز سعی داشت او را به سوی مظاهر مادی جلب کند ولی ایشان به هیچ وجه بدانها دلبستگی نداشت.


امام جواد برای تربیت شیعیان و مسلمانان در زمینه های مختلف اخلاقی و تربیتی، بیاناتی دارد که توجه به آنها برای شیعیان شایسته و لازم است. امام جواد به تاخیر انداختن توبه، امروز و فردا کردن، اصرار بر گناه و ایمن شدن از مکر خدا برحذر می دارد و مومن را به سه نیاز واقعی اش توجه می دهد: توفیق خدایی، واعظ نفسانی و قبول نصیحت، برای هر چیزی زینتی می شمرد و از متوجه شدن انحصاری به زینت های مادی هشدار می دهد.


یکی از راه های شناسایی هر فرد،توجه به اظهارنظر مخالفان و موافقان درمورد وی است. امام جواد(ع) شخصیتی بی نظیر و جامع کمالات و فضایل علمی و اخلاقی بود که دوست و دشمن را تحت تاثیر قرار داد، و به اعجاب و تحسین واداشت. امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) همیشه آن حضرت را با احترام یاد می کرد.


علمای شیعه همگی بر فضل، بزرگواری، علم، حلم و دیگر کمالات آن حضرت تصریح کرده اند و او را همچون جدش رسول خدا(ص) و علی ابن ابی طالب علیه السلام جامع خوبیها شمرده اند. علمای بزرگ اهل سنت نیز همگی بر فضیلت و برتری امام(ع) بر اهل زمان خود اعتراف کرده اند.


امام جواد علیه السلام دوران کودکی را تحت تربیت و سرپرستی پدر بزرگوارش سپری کرد. در آن دوران برخلاف تمام کودکان به تفکر و تعمق می پرداخت و سرگرمی های کودکانه او را به خود مشغول نمی کرد. امام هشتم علیه السلام از همان اوان کودکی و از زمان تولد به تعلیم فرزندش می پرداخت و علوم الهی را به او سپرد.


این تعلیم و تعلم از جانب امام(ع) و فرزندش در حضر و سفر ادامه داشت. هر گاه امام رضا(ع) به سفر می رفت، با نوشتن نامه به فرزندش مطالب مفید و لازم را به ایشان یادآوری می کرد. هنگامی که آن حضرت به قصد خراسان مدینه را ترک کرد، فرزندش را به عنوان وصی و جانشین خود معرفی کرد و اهل بیت و شیعیانش را، اطاعت و فرمانبری از آن حضرت فراخواند.


وقتی امام هشتم(ع) به دست مامون به شهادت رسید، امام جواد(ع) به قدرت خداوند در طوس حاضر شد و آن حضرت را غسل داد و کفن کرد و بر بدن پدر نماز خواند و خاندانش را از شهادت امام(ع) آگاه کرد. و دستور داد مهیای عزاداری شوند. قرض های پدرش را پرداخت و در آن سن کودکی وظیفه و مسئولیت امامت را عهده دا شد.

موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

 نظر دهید »

پر برکت ترین مولود برای شیعیان

07 شهریور 1395 توسط عبادي

از ویژگی های ولادت امام نهم علیه السلام این است که شیعیان از مدتها قبل بی صبرانه منتظر ولادت آن حضرت بودند. احادیث زیادی از رسول خدا(ص) و امامان پیشین، ولادت امام جواد(ع) را خبر داده بودند. امام رضا از پدرش موسی بن جعفر(ع) و از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمود: پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد، پسر همان (زنی) که اهل «نوبه» است.

                                                                                                                          


به رغم این روایات، انتظار شیعیان تا مدتها نه تنها برآورده نشد که تبدیل به نگرانی گشت؛ چون آن که آنان می دیدند بیش از 45 سال از زندگانی امام هشتم (ع) سپری شده است و هنوز فرزند پسری ندارد. بیم آنان بیش تر از آن جهت بود که دستگاه جور و ستم عباسی بر آن حضرت یورش برده و قبل از آن که فرزندش شود او را به شهادت برساند. این نگرانی با تبلیغات و پخش شایعات از سوی سران واقفیه مبنی بر زنده بودن امام کاظم(ع) و غیبت آن حضرت و عقیم بودن امام رضا(ع) به اوج خود رسید به حدی که برخی نسبت به امامت پیشوای هشتم(ع) نیز دچار تردید شدند.


سرانجام مولود منتظر در شب دهم ماه رجب سال 195 هجری به دنیا آمد. مورخان و محدثان نسبت به سال ولادت باسعادت نهمین پیشوای شیعیان، حضرت امام محمد تقی علیه السلام، اتفاق نظر دارند و همگی تولد آن بزرگوار را به سال 195 هجری در مدینه منوره نوشته اند و به ماه و روز میلاد اختلاف نظر دارند.


هنگامی که بارداری «خیزران» معلوم شد، «حکیمه» دختر موسی بن جعفر(ع) ، خدمت برادرش امام رضا(ع) نامه ای نوشت و آن حضرت را از این امر مطلع ساخت. وقتی که فرزند به دنیا آمد امام هشتم (ع) طبق سنت حضرت رسول خدا(ص) و پدرانش علیهم السلام امام جواد(ع) را تحنیک (جویدن خرما و مالیدن آن به کام نوزاد است که رسول خدا(ص) نسبت به نوزادان انجام می داد) کرد و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گذاشت. آن حضرت آن شب را تا صبح در کنار گهواره فرزندش بود و با او نجوا می کرد و اسرار الهی و علوم غیبی را به او تعلیم می داد. حضرت رضا(ع) در همان شب ولادت، شیعیان را از تولد فرزند خود آگاه کرد و فرمود: حق تعالی به من پسری عنایت کرد که چون موسی بن عمران شکافنده دریاهاست و نظیر عیسی بن مریم(ع) است که حق تعالی مادر او را مقدس و مطهر گردانید و طاهر و مطهر آفریده شده بود. با شنیدن این خبر دل شیعیان شاد، چشم آنان روشن و نگرانی ایشان برطرف شد و خدا را بر این نعمت سپاس گفتند.


با ولادت آن گرامی، دشمنان و بدخواهان به ویژه واقفیه مایوس و ناکام شده از موضع خود عقب نشستند و دوستان و شیعیان شادمان شدند و شک و تردید آنان به یقین و استواری ایمان تبدیل گشت و به همین دلیل پدر بزرگوارش فرموده است: «این مولود، مولودی است که در اسلام، پربرکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است».


امام هشتم شیعیان، نام مولودش را به نام جدش رسول خدا(ص) محمد گذاشت. زیرا در صحیفه ای که از آسمان نازل شده بود، آن حضرت، کنیه ابوجعفر را برای فرزندش انتخاب کرد و همواره او را با این کنیه می خواند و چون در نام و کنیه با پیشوای پنجم امام محمد باقر(ع) مشترک بود، نزد مورخان و محدثان به ابوجعفر ثانی مشهور گشت. کنیه دیگر و غیر مشهور آن حضرت ابوعلی است که به مناسبت فرزند گرانقدرش علی النقی بر آن حضرت گذاشته بودند. در کتاب های تاریخ و حدیث لقبهای زیادی برای پیشوای نهم(ع) ذکر شده است از جمله: تقی، جواد، مرضی، متوکل، متقی، زکی، متجب، مرتضی، قانع، عالم ربانی، رضی، مختار، صادق، صابر و فاضل. همچنین در میان شیعیان و اهل سنت به لقب باب المراد مشهور بود، زیرا حاجت های مردم را بسیار برآورده می ساخت و کرامتهای بی شماری از آن حضرت دیده شده ولی مشهورترین لقب های امام نهم(ع) تقی و جواد است.


هر یک از این القاب برای امام(ع) بیانگر ویژگی های اخلاقی و روحی، برجستگی های معنوی و رفتاری و فضایل و کمالات نفسانی است که آن حضرت را از دیگران ممتاز می ساخته است. آن حضرت باتقواترین فرد اهل زمان خود بود و کسی در جود و بخشش در مرتبه آن حضرت قرار نداشت.


پدر ایشان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) است. مادر آن حضرت بانوی پاکدامن و بافضیلتی است که به جمیع کمالات معنوی و اخلاقی دست یافته بود و شایستگی آن را داشت که صدف گوهر و وجود امام جواد(ع) گردد و آن بزرگوار را در دامان پاک خود پرورش دهد. مورخان نام های متعددی برای او ذکر کرده اند: سبیکه، ریحانه، دره، صفیه، حصانه، ولی امام رضا او را خیزران نامید و کنیه مبارکش ام الحسن بود. این بانوی بافضیلت که مسعودی او را برترین زنان عصر خود می شمارد بانویی بود که او را همراه با جمعی از بزرگان از آفریقا برای فروش به مکه معظمه آورده بودند و چون مقدر گشته بود که رحم مطهر او بستر پرورش امام باشد، افتخار همسری ثامن الائمه را پیدا کرد.


امام جواد فرزندانی صالح، متقی و با فضیلت داشت که از برجسته ترین مردمان زمان خود بودند. تعداد فرزندان آن حضرت، دو پسر به نام های علی بن محمد، امام دهم(ع) و موسی معروف به مبرقع و دو دختر به نام های فاطمه و امامه.

موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

 نظر دهید »

مبنای سیاسی مردم ایران

07 شهریور 1395 توسط عبادي

مبنای فکری یعنی هر کاری که میکنیم ریشه در وجود ما داره و مبنای عمل ما میشه ، یعنی یه سیره فکری معنادار داشته باشیم .

میشه مردم ایران رو به دو دسته تقسیم کرد : کسانی که مبنای فکری خاصی در مسائل سیاسی دارند و کسانی که مبنای فکری خاصی در مسائل سیاسی ندارند.
مردم ایران اطلاعات سیاسی زیادی دارند ولی مبنای سیاسی ندارند و خیلی زود جوگیر میشن.
اما کسانی که مبنا دارندیعنی یه عقلانیتی پشتش هست رومیشه به دو دوره تقسیم کرد:

1- از ابتدای انقلاب یعنی سال 58تا 68 که ابتدا حزب روحانیت و کمی بعد با ایجاد اختلاف سلیقه ها به روحانیت(راست) و روحانیون(چپ سنتی)تقسیم شدند.

2-بعد از 68 اصلاح طلب ها که آقای خاتمی نماینده آنها بود و با مبنای فکری (به روز کردن شعار های انقلاب) مطرح شد که ظاهرش بد نیست اما ازش اراده باطل شد وتقریبا از سال82 حزب اصولگرایان با مبنای بازگشت به شعار های اول انقلاب مطرح شدند.

دکتر غلامی رئیس دانشگاه حقوق امام صادق علیه السلام

                                                                    

 1 نظر

تاریخچه مسجد مقدس جمکران و نماز امام زمان عليه السلام

07 شهریور 1395 توسط عبادي

تاریخچه مسجد مقدس جمکران و نماز امام زمان عليه السلام
                                                                                   

از فرمايشات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف به حسن بن مثله جمكرانى:

به مردم بگو به اين مكان (مسجد مقدَس جمكران) رغبت كنند و آنرا عزيز دارند.

مسجد مقدس جمكران در نزديكى شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذيراى زائرينى از نقاط مختلف ايران و جهان مى باشد. اين مكان مقدس، تحت توجهات خاصه حضرت بقيه الله الاعظم (اوراحنا فداه) قرار دارد و آن حضرت از شيعيانشان خواسته اند كه به اين مكان مقدس روى آورند، چرا كه اين مكان، داراى زمين شريفى است و حق تعالي آن را از زمين هاي ديگر برگزيده است.

شيخ حسن بن مثله جمكرانى، يكى از صلحا و سومين سفير حسين بن روح نوبختى؛ یکی از نواب اربعه مىگويد: من شب سه شنبه، 17 ماه مبارك رمضان سال 373 هجرى قمرى در خانه خود خوابيده بودم كه ناگاه جماعتى از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بيدار كردند و گفتند:

برخيز و مولاى خود حضرت مهدى عليه السلام را اجابت كن كه تو را طلب نموده است.

آنها مرا به محلى كه اكنون مسجد جمكران است آوردند، چون نيك نگاه كردم، تختى ديدم كه فرشى نيكو بر آن تخت گسترده شده و جوانى سى ساله بر آن تخت، تكيه بر بالش كرده و پيرمردى هم نزد او نشسته است، آن پير، حضرت خضر عليه السلام بود كه مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدى عليه السلام مرا به نام خودم خواند و فرمود:

برو به حسن مسلم (كه در اين زمين كشاورزى مىكند) بگو: اين زمين شريفى است و حق تعالى آن را از زمين هاى ديگر برگزيده است، و ديگر نبايد در آن كشاورزى كند.

عرض كردم: يا سيدى و مولاى! لازم است كه من دليل و نشانه اى داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمىكنند، آقا فرمود:

تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه هايى براى آن قرار مىدهيم، و همچنين نزد سيد ابوالحسن (يكى از علماى قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار كند و سود چند ساله را كه از زمين به دست آورده است، وصول كند و با آن پول در اين زمين مسجدى بنا نمايد.

به مردم بگو: به اين مكان رغبت كنند و آنرا عزيز دارند و چهار ركعت نماز در آن گذارند.

دو ركعت اول:
به نيت نماز تحت مسجد است، در هر ركعت آن يك حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده مىشود و در حالت ركوع و سجود هم هفت مرتبه ذكر را تكرار كنند.

دو ركعت دوم:
به نيت نماز امام زمان عليه السلام خوانده مىشود، بدين صورت كه سوره حمد را شروع كرده و آيه (اياك نعبد و اياك نستعين) صد مرتبه تكرار مىشود و بعد از آن، بقيه سوره حمد خوانده مىشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط يك بار خوانده و به ركوع رفته و ذكر (سبحان ربى العظيم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مىشود. و سپس به سجود رفته و ذكر (سبحان ربى الاعلى و بحمده) نيز هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مىشود.

ركعت دوم را نيز به همين ترتيب خوانده، چون نماز به پايان برسد و سلام داده شود، يك بار گفته مىشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگويند: (اللهم صل على محمد و آل محمد).

آنگاه امام عليه السلام فرمودند: هر كه اين دو ركعت نماز را در اين مكان (مسجد مقدس جمكران) بخواند مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد.

چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم كه دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:

بزى در گله جعفر كاشانى است، آنرا خريدارى كن و بدين مكان آور و آنرا بكش و بين بيماران انقاق كن، هر بيمار و مريضى كه از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد.

حسن بن مثله جمكرانى مىگويد: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند يشه بودم، تا اينكه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذر رفتم و ماجراى شب گذشته را براى او نقل كردم و با او به همان مكان شب گذشته رفتيم، و در آنجا زنجيرهايى را ديديم كه طبق فرموده امام عليه السلام حدود بناى مسجد را نشان مىداد.

سپس به قم نزد سيد ابوالحسن رضا رفتيم و چون به در خانه او رسيديم، خادم او گفت: آيا تو از جمكران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سيد از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتيم و سيد مرا گرامى داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم كه شخصى به من گفت:

حسن به مثله، از جمكران نزد تو مىآيد، هر چه او گويد، تصديق كن و به قول او اعتماد نما، كه سخن او سخن ماست و قول او را رد نكن.

از هنگام بيدار شدن تا اين ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى شب گذشته را براى وى تعريف كردم، سيد بلافاصله فرمود تا اسب ها را زين نهادند و بيرون آوردند و سوار شديم، چون به نزديك روستاى جمكران رسيديم، گله جعفر كاشاني را ديديم، آن بز از پس همه گوسفندان مىآمد، چون به ميان گله رفتم، همينكه بز مرا ديد به طرف من دويد، جعفر سوگند ياد كرد كه اين بز در گله من نبوده و تاكنون آنرا نديده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح كرده و هر بيمارى كه گوشت آن تناول كرد، با عنايت خداوند تبارك و تعالى و حضرت بقيه الله ارواحنا فداه شفا يافت.

ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار كرده و منافع زمين را از او گرفت و مسجد جمكران را ينا كرد و آن را با چوب پوشانيد. سپس زنجيرها و ميخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بيمار و دردمندى كه خود را به آن زنجيرها مىماليد، خداى تعالى او را شفاى عاجل مىفرمود، پس از فوت سيد ابوالحسن، آن زنجيرها ناپديد شد و ديگر كسى آنها را نديد.

و تاکنون مسجد مقدس جمکران، مأواي منتظران و محل راز و نياز ميليون ها عاشقي است که شکوائيه دوري از معشوقشان را به حضرت باري تعالي ارائه مي دهند. در صحت اصل اين مسجد شکي نيست …. و کرامات عديده، مؤيد اين مسجد است.

منبع: كتاب نجم الثاقب

راسخون


گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

 نظر دهید »

منطق 3

07 شهریور 1395 توسط عبادي

نمودار صناعات خمس بخش3 منطق مظفر را از اینجا دانلود کنید.

 نظر دهید »

روایت نماز از رسول خدا صلی الله و علیه در یکشنبه ی ماه ذیقعده

06 شهریور 1395 توسط عبادي

«انس بن مالک» می گوید: رسول خدا در یکشنبه ی ماه ذیقعده از منزل بیرون آمد و فرمود: ای مردم، کدام یک از شما می خواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه می خواهیم توبه کنیم.

فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز- در هر رکعت یک بار فاتحه الکتاب، سه بار قل هو الله احد و هر کدام از دو سوره معوذتین( فلق و ناس ) را یک بار- بخوانید، سپس هفتاد بار استغفار کنید و آن را به « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» ختم کنید. آن گاه بگویید:

«یا عزیزُ یا غفار، اِغفِر لی ذُنوبی و ذُنوبَ جَمیعِ المُومنینَ و المُومِنات، فَاِنّه لا یَغفِرُ الذُّنوبَ الّا اَنت»

سپس فرمود: هر بنده ای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسان به او ندا می شود: «ای بنده ی خدا، عمل خود از نو آغاز کن؛ زیرا توبه ی تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد.» و فرشته ای از زیر عرش به او خطاب می کند: «ای بنده خجسته باد بر تو و فرزندان تو!» و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، دشمنان تو در روز قیامت از تو راضی خواهند گردید.»

و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، تو مومن از دنیا می روی و دین تو از تو گرفته نمی شود و قبر تو گشوده و نورانی می شود.»

و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، پدر و مادر تو از تو راضی خواهند گردید، اگر چه از تو ناخشنود باشند و پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده شدند و روزی تو در دنیا و آخرت گشوده و فراوان خواهد بود.»

و جبرئیل علیه السلام ندا می کند: «من همراه با فرشته ی مرگ می آیم و به او سفارش می کنم که با تو به نرمی رفتار کند و اثر مرگ حتی خراشی در تو ایجاد نخواهد کرد و فقط روح تو به آرامی از بدنت خارج خواهد شد.»

عرض کردیم: ای رسول خدا، اگر بنده ای این عمل را در غیر این ماه انجام دهد، چه اثری خواهد داشت؟ فرمود: «همانند آن چه توصیف کردم برای او خواهد بود و این سخنان را جبرئیل علیه السلام آنگاه که خداوند مرا به آسمامن (معراج) بر، به من آموخت.»

 نظر دهید »

چهل حدیث از امام جواد علیه السلام

06 شهریور 1395 توسط عبادي

احادیث امام جواد علیه السلام (40 حدیث)
                                                                                                
 
1-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: إظْهارُ الشَّيْى ءِ قَبْلَ اَنْ يُستَحْكَمَ مَفْسَـدَةٌ لَـهُ.
امام محمد تقى عليه السلام فرمود:آشكار كردن هرچيزى پيش از استحكام يافتن، سبـب خـرابى آن خـواهد بـود.
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1116


 
 
2-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: مَنْ شَهِدَ أمْرا فَكَرِهَهُ كانَ كَمَنْ غابَ عَنْهُ ومَنْ غابَ عَنْ اَمرٍ فَرَضِيَهُ كانَ كَمَنْ شَهِدَهُ.
امام محمد تقى عليه السلام فرمود:هركس در كارى شركت داشته باشد ولى از آن كار ناراضى باشد مثل كسى است كه در آن كار دست ندارد، و آن كه غايب باشد و راضى، مانند كسى كه در آن كار شريك است.
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1117


 
 
3-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: اَلْأيّامُ تَهْتِكُ لَكَ الاَْمْرَ عَنِ الأسْرارِ الْكامِنَةِ.
امام محمد تقى عليه السلام فرمود:روزگار از رازهاى نهفته برايت پرده بر مى دارد.
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1118


 
 
4-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: راكِبُ الشَّهَواتِ لاتُسْتَقالُ لَهُ عَثْرَةٌ.
امام جواد عليه السلام فرمود:كسى كه بر مركب شهوت سوار است، هيچ لغزشى، از او بخـشوده نمى شود.
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1119


 
 
5-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: مـَنْ أمِـلَ فـاجِـرا كانَ اَدْنى عُقُوبَتِهِ الْحِرْمانُ.
امام جواد عليه السلام فرمود:هر كس به انسان بدكارى اميد داشته باشد، كمـترين عقـوبت او محروميت و نرسيدن به آرزوى خود است.
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1120


 
 
6-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: مَـنْ انْـقادَ اِلى الطُّـمَأْنينَةِ قَبْلَ الْخُـبْرَةِ فَقَدْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُتِعْبَةِ.
امام جواد عليه السلام فرمود:هر كس قبل از آزمايش نسبت به چيزى اطمينان پيدا كند (بدون آگاهى اعتماد كند) خودش را در معرض نابودى و عاقبتى دردناك قرار داده است.
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1121


 
 
7-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: عِـزُّ الْمُؤمِـنِ، غِـناهُ عَنِ النّاسِ.
امام جواد عليه السلام فرمود:عزّت مؤمن در بى نيازى از مردم است (يعنى خود را نيازمنـد خـدا بداند)
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1122


 
 
8-وَ كَتَبَ ابُوجَعفَر الثانى عليه السلام اِلى بَعضِ أوليائِهِ: اَمّا هذِهِ الدُّنيا فَإنّا فيها مُغْتَرِقُونَ وَلكِنْ مَنْ كانَ هَواهُ هَوى صاحِبِهِ ودانَ بِدينِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَيْثُ كانَ، وَالاْخِرَةُ هِىَ دارُالقَرارِ.
امام جواد به يكى از دوستان خود نوشت:ما همه در اين دنيا با هم آشناييم و با هم زندگى مى كنيم ولى هركس با دوستش همفكر باشد و از مكتب و مرام او پيروى كند، هرجا برود با اوست و خانه هميشگى، آخرت است. [يعنى اگر با ما همفكر باشى و از ما پيروى كنى هميشه با مايى حتى در آخرت].
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1123


 
 
9-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: إيّـاكَ وَ مُصـاحَبَةَ الشَّـريرِ فَاِنَّهُ كَالسَّيْفِ يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ ويَقْبَحُ اَثَرُهُ.
امام جواد عليه السلام فرمود:از رفـاقت با تبـهكار بپـرهـيز كه مانند شمشير، ظاهرى خوب واثرى زشت دارد.
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1124


 
 
10-وَ قالَ الْجَوادُ عليه السلام: كُفْرُ النِّعْمَةِ داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ وَ مـَنْ جـازاكَ بِالشـُّكْرِ فَقَدْ أعْطاكَ اَكْثَرَ مِمّا اَخَذَ مِنْكَ.
امام جواد عليه السلام فرمود:نـاسـپاسى نعـمت سبب دشمنى اسـت و هركس پاداش تو را با شكر نعمت بدهد، پـس آنچـه بـه تـو داده اسـت بيش از آن چيزى است كه از تو گرفته.
مسیر این حدیث در کتابخانه: چهل حدیث « گهرهای تقوی » علیه السلام > حدیث شماره : 1125

ادامه »

 نظر دهید »

دانلود اثبات ولایت فقیه و بررسی مبانی و تاریخچه و پاسخ به شبهات آن توسط دکتر علی غلامی

06 شهریور 1395 توسط عبادي

اثبات ولایت فقیه و بررسی مبانی و تاریخچه و  پاسخ به شبهات آن توسط دکتر علی غلامی

ریاست دانشکده معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق(ع)

در همایش ولایت فقیه در دانشگاه شهید بهشتی

                                                                 


                  این همایش در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شده و فایل صوتی آن  در 4 قسمت می باشد

                                                   برای دانلود اینجاکلیک کنید.

 نظر دهید »

نواقص العقول

05 شهریور 1395 توسط عبادي

خطبه حضرت علی علیه السلام در مورد نواقص العقول

امروزه متاسفانه شبهات زیادی در مورد دین و آموزه های آن مطرح بوده و بعضا به روایات شفاهی رسیده از پیامبر(ص) و اهل بیت و یا گزارشات تاریخی موجود در کتب تاریخی مختلف ، استدلال میشود که بدون بررسی اعتبار اسناد آنها ، در همه فضاهای مجازی در حال گسترش و پخش است .

آنچه که عقل انسانی حکم میکند و از پیامبر و اهل بیت (ع) نیز به ما رسیده است ، برای بررسی صحت و اعتبار روایات مذکور دو راه بیشتر وجود ندارد :

۱ اعتبار زنجیره راویان روایت تا پیامبر(ص) و یا امام(ع)

۲ تطبیق روایت با مضامین قرآن

پیامبر(ص) فرمودند :

ای مردم : هر حدیثی از من نقل کردند و مطابق قرآن بود ، اعتراف میکنم که مال من است . در غیر اینصورت از من نبوده و نسبت دروغ به من بسته اند . ۱

تذکر : شرط دوم ، در هر حال باید مورد عنایت قرار گیرد ، حتی اگر سلسله راویان حدیث ، به ما درست رسیده باشند ، چرا که آنهایی که در جعل احادیث خبره شده بودند ، قطعا در جعل سلسله راویان احادیث ، بیشترین همت را برای تثبیت آنها بکار برده اند .

یکی از خطبه هایی که در نهج البلاغه ، به امام علی(ع) نسبت داده شده ، خطبه ایست که ایشان بعد جنگ جمل ، برای مردم ایراد کرده و بشرح ذیل ، زنان را ناقص العقل قلمداد کرده است :

” ای مردم، زنها از لحاظ ایمان و ارث و خرد کم بهره هستند ، ۲ ـ اما نقصان ایمانشان بجهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن در روزهای حیض است، ۳ـ و جهت نقصان خودشان این است که (در اسلام) گواهی دو زن به جای گواهی یک مرد است ، ۴ـ و از جهت نقصان نصیب و بهره هم ارث آنها نصف ارث مردان می باشد، ۵ـ پس از زنهای بد پرهیز کنید، و از خوبانشان برحذر باشید، ۶ـ و در گفتار و کردار پسندیده از آنها پیروی نکنید، تا در گفتار و کردار ناشایسته طمع نکنند .” ۲

برای بررسی صحت خطبه فوق ، کافیست که واکاوی درستی در اسناد و تطابق مضمونی آن با قرآن انجام شده و به جعلی بودن آن ، پی برد .

۱ بررسی صحت اسناد خطبه

روایت فوق به صورت کامل و یا در برخی منابع بصورت ناقص و صرفا عبارت « ان النساء نواقص العقول » در منابع مختلف روایی آمده که در تمامی منابع فوق روایت مذکور بصورت مرسل ۳ یا مرفوع ۴ وارد شده است و در یکی از منابع نیز در سلسله سند آن ابوطالب مکی دیده میشود که دچار جنون گردیده بود و قابل اعتماد نیست .

۲ عرضه روایت به قران کریم

آیات قرآن کریم چه در مقام خلقت زن و مرد ، چه در مقام بیان مسئولیت ، چه در مقام مراتب ایمان و پذیرش عمل ، چه در مقام بیان کرامت انسانی ، چه در مقام بیان اغواء و فریب خوردن و گمراهی از حق و چه در مقام ارائه الگو و نمونه ایمانی ، زن و مرد را بصورت مساوی در کنار هم قرار داده و هنگام مراجعه به قرآن کریم و تلاوت این کتاب شریف و الهی ، هیچ تفاوتی از جهات مذکور میان زن و مرد دیده نمی شود :

• مقام خلقت: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا… ۵

• مقام بیان مسئولیت: « إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ وَ الصَّآئِمِینَ وَ الصَّآئِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً . ۶

• مقام ایمان و پذیرش عمل: « وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّلِحَتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیراً . ۷

• مقام بیان کرامت انسانی: « یَآ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَ أُنثَی وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَآئِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ . ۸

و آیات متعدد دیگر از جمله بقره آیات ۳۵ و ۳۶ ، تحریم آیات ۱۱ و ۱۲ .

لذا بر اساس آیات قرآن ، تفاوتی در ایمان و مسئولیت پذیری و کرامت انسانی و یا بالعکس فریب و گمراهی، میان زن و مرد دیده نمی شود و هرجا صحبت از کوتاهی در انجام مسئولیت یا گمراهی است، مساله دو سویه و بر زن و مرد اطلاق دارد و جنسیت بر اساس آیات قرآن کریم در ایمان و یا گمراهی افراد نقشی ندارد و بالعکس در آیات قرآن کریم تصریح شده است که نفس انسانی مخاطب تقوا و فجور است نه جنسیت:

« وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا » ۹

نظر مرحوم آیه اله دکنر صادقی تهرانی :

این که در بعضی منابع (منسوب به امیرالمؤمنین ع) آمده است: « زنان ناقص الإیمان هستند؛ چون در ایّام حیض نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند »، جعلی می باشد؛ زیرا نماز نخواندن و روزه نگرفتن در ایّام حیض ، اطاعت از اوامر الهی است، و این یعنی کمال ایمان، نه نقص ایمان .

و در یک کلام :

آنچه که از آیات قران بر می آید ، هیچگونه اهانت و یا ارزش درجه دومی برای زن بدست نمی آید و از طرف دیگر امام علی(ع) که به اقرار همه بزرگان دو فرقه مسلمان ، از مومن ترین مردم به قرآن بوده و بر اساس حدیث ثقلین ، از معتبرترین شارحان دین و کتاب خدا بوده است ، هیچگاه ، سخنی مخالف مضامین و اصول قرآنی به زبان نیاورده ، و یا از آیات قرآن در جهت تحقیر جنس زن استفاده ننموده است .

    زیرنویسها :

    ۱- أیها الناس ما جاءکم عنی یوافق کتاب الله فأنا قلته و ما جاء‌کم یخالف کتاب الله فلم أقله – ۸۶۰ نهج الفصاحه و وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۷۹، ح ۱۵

    ۲- معاشر الناس، ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول، ۲ـ فاما نقصان ایمانهن فقعودهن عن الصلوة والصیام فی ایام حیضهن، ۳ـ و اما نقصان عقولهن فشهادة أمرأتین کشهادة الرجل الواحد ۴ـ و اما نقصان حظوظهن فمواریثهن علی الانصاف من مواریث الرجال، ۵ـ فاتقوا شرار النساء، و کونوا من خیارهن علی حذرٍ، ۶ـ ولا تطیعوهن فی المعروف حتی لایطمعن فی المنکر.» خطبه ۷۹ نهج‏البلاغه

    ۳- حدیث مرسل- اصطلاحی در علم درایه و- حدیثی است که راوی، آن را از معصوم نشنیده، لیکن بدون واسطه از وی نقل کرده باشد و یا با واسطه نقل کرده، امّا واسطه را فراموش کرده و به فراموشی تصریح نموده و یا از روی عمد یا سهو آن را نیاورده باشد و یا واسطه را با ابهام ذکر کرده باشد، مانند تعبیر «عن رجلٍ» یا «عَن بعض اصحابنا» ( نهایة الدرایة (سیدحسن صدر)ص۱۸۹ )

    ۴- حدیثی که یک- یا بیشتر از یک- راوی آن از میانه یا آخر سند آن افتاده باشد . ( نهایة الدرایة (سیدحسن صدر) ص۱۸۲-۱۸۳. )

    ۵- نساء ، آیه ۱ (ای مردم بترسید از آن خدایی که شما را از نفس واحد آفرید و جفت او را از آن [ از همان نفس ] خلق کرد. )

    ۶- احزاب، آیه ۳۵ (مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان عبادت‏ پیشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه‏دهنده و مردان و زنان روزه‏ دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد می ‏کنند خدا برای [همه] آنان آمرزشی و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است.» )

    ۷- نساء ، آیه ۱۲۴ (و هر کس کارهای شایسته انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، در حالی که مؤمن باشد پس آنان به بهشت وارد می ‏شوند و کمترین ستمی به آنان نمی ‏شود. )

    ۸- حجرات ، آیه ۱۳

    ۹- شمس ، آیات ۷-۱۰

نیک صالحی

 نظر دهید »

دعا برای فراهم شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته

05 شهریور 1395 توسط عبادي

دعا برای فراهم شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته
دعا براى فراهم شدن زمینه ازدواج یا همسری شایسته از کارهای مستحب و مورد ترغیب خداوند است چرا که قبل از اقدامات شخصى و تصمیم گرفتن بر اساس فهم و شناخت فردى، به خداوند روى آورده و از او خیرخواهى نموده ‏اید و از او هدایت جسته ‏اید. لذا در روایات متعدد حضرات ائمه علیهم السلام ما را به دعا کردن و نماز خواندن براى دست یافتن به یک ازدواج موفق توصیه و سفارش نموده‏ اند. کافى است با حسن اعتماد و قلب پاک رو به درگاه الهى آورید و دعا کنید. توجه شما را به روایت زیر جلب مى‏ کنیم:                           

                                                      

 

 دعا برای ازدواج

از امیرالمؤمنین نقل شده که هر کس قصد ازدواج داشته باشد دو رکعت نماز گذارد و در هر رکعت پس از حمد سوره یاسین بخواند و پس از اتمام نماز حمد و ثناى پروردگار گذارد. به علاوه، این دعا را نیز در قنوت نماز و بعد از هر نماز، در سجده و یا هر وقت دیگر زیاد بخوانید:

«اللهم اَغنِنی بِحلالِکَ عَن حَرامِک و بِطاعَتِکَ عَن مَعصیتِک»؛« خدایا مرا بی نیاز کن با حلالت از حرامت و با فرمانبرداری ات از نافرمانیت». برخی از بزرگان توصیه کرده اند این دعا 114 مرتبه در یک مکان مقدس مانند مسجد یا زیارتگاه خوانده شود.

خواندن این دعای قرآنی نیز مفید است: «رَبِ ِانّی لِما اَنزَلتَ اِلیَّ مِن خَیرٍ فَقیر» ؛ «خدایا! بی تردید من به خیری که تو بر من فرو می فرستی نیازمند و محتاجم». (قصص، آیه 24). قرآن مجید می فرماید که وقتی حضرت موسی گرسنه و تنها و بی سر پناه این دعا را خواند به لطف خدای تعالی حضرت شعیب دختر خود را به سوی او فرستاد و او را به دامادی برگزید.

انشاءالله دعاهای قرآنی برای همه ما مفید بوده و ظرفیت استفاده از آنها را داشته باشیم. همچنین دعای معراج و دعای نادعلی برای گشایش همه گرفتاری ها از جمله مسأله ازدواج مفید است.

توسل به امام جواد علیه السلام :
از امور مجربه توسل به امام جواد علیه السلام میباشد . آن را ۱۴ مرتبه در ۹ روز بخوانید برای رسیدن به حوائج و خصوصا فروش منزل و ازدواج کردن مجرب است .

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِ‏ وَلِيِّكَ‏ مُحَمَّدِ بْنِ‏ عَلِيٍ‏ إِلَّا جُدْتَ‏ بِهِ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَى مَنْ وَسِعَكَ وَ وَسَّعْتَ عَلَيَّ رِزْقَكَ وَ أَغْنَيْتَنِي عَمَّنْ سِوَاكَ وَ جَعَلْتَ حَاجَتِي إِلَيْكَ وَ قَضَاهَا عَلَيْكَ إِنَّكَ لِمَا تَشَاءُ قَدِيرٌ
 
 خواندن این توسل را بعد از هر نماز برای اداء کردن قرض ها نیز مجرب دانسته اند .
 
تحفة الرضویة ص ۲۱۵ و ۲۱۶

 دعا آسانی امر ازدواج :
 چون کسی عزب باشد و خواهند که به آسانی امر ازدواج دست دهد یا برای او فرزند عزیز حاصل شود سه روز متوالی روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ( ایام البیض ) را روزه دارد و هر شب وقت خواب این آیات را بیست و یک بار با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و از خداوند متعال حاجت خود را بخواهد و سپس به خواب رود . اگر در هر ماه یک بار به این دستور عمل کند مطلوب به آسانی و خوشی حاصل شود.


 سوره فرقان ایه ۷۴
 
وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾
 منبع : خواص آیات قرآن کریم ص ۱۱۹

پیدا شدن زن صالحه :
چون کی این دو آیه را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و با خود دارد ٬ اگر عزب ( مجرد ) باشد زوجه صالحه ای او را پیدا شود .

و اگر کسی فراموش کار بود ٬ حافظه او زیاد شود.

و اگر کسی بیمار بود ٬ شفا یابد.

و اگر کسی درویش باشد توانگر شود .

آیات ۱۳۱و ۱۳۲ سوره طه :
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۳۱﴾

وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲﴾

خواص آیات قرآن کریم ص ۱۰۹

برای شیرین بودن نزد محبوب :
اگر دعای زیر را با مشک و زعفران نوشته کسی همراه داشته باشد در نزد محبوب و همسر مورد عزت و علاقه قرار گیرد .

اگر این دعا هفت مرتبه بر سرمه قرائت شود و از آن سرمه بر چشم مالند همان خاصیت دارد.

اگر این دعا بر هفت دانه سنگ خوانده شود و یکی یکی در آتش افکنده شود و نیت کند که نظر فلان بر من شیرین گردان مجرب است.

اگر این دعا را به نیت ازدواج کسی خوانده شود باز مفید فایده است.

اگر شخصی این دعا را هفت بار بر قطعه ای موم خوانده آنرا در آتش اندازد به نیت محبوب القلوب شخص خاص موثر است.

اگر ۴۱ بار این دعا بر سیب یا گلابی یا هر میوه دیگر خوانده به دو طرف بدهد که بخورند آندو عاشق یکدیگر شوند.

می توان برای هر نیت غیر ۴۱ بار این دعا را قرائت کرد.

اگر این دعا سه بار بر روی مسافر خوانده شود وی در صحت و سلامت از سفر برگردد.

اگر این دعا سه بار بر کف دست قرائت کرده و به صورت مالیده شود فرد از خطرات در امان ماند.

اگر روزی یک بار این دعا بخوانی مورد لطف و مرحمت همگانی قرار گیری.

فواید این دعا به تجربه ثابت شده و بارها امتحان شده و بسیار مجرب و مفید می باشد.

نیک صالحی

 نظر دهید »

6صفت همسر شایسته از نظر قرآن

04 شهریور 1395 توسط عبادي

6صفت همسر شایسته از نظر قرآن
شخصي كه مي خواهد خانه و خانواده مسلمان و با ايماني را بنا نهد، بايد قبل از هر چيز همسر مسلمان و پاكدامني را برگزیند در غیر این صورت بناي خانواده استوار نخواهد بود خیلی زود، بنيان و اساس آن سست، ناپايدار، متزلزل و آسيب پذير مي گردد.

اهمیت گزینش همسر و آثار مترتب بر آن و نقش مرد و زن در تکامل و سعادت فردی و اجتماعی و نمودهای ازدواج موفق از اموری است که باید در هر ازدواج مورد بررسی قرار گیرد.

                                               

۱. اسلام و ايمان

يكي از شرايط انتخاب همسر كه در واقع شريك زندگي است، اسلام و بُعد مذهبي - عقيدتي فرد مي باشد. زن و مرد مي بايست در اين امر هم فكر و هم عقيده باشند و اگر يكي از آن ها مشرك باشد، عقد و ازدواج آن ها باطل خواهد بود.

قرآن كريم، به صراحت اين مطلب را بيان مي كند و مي فرمايد: مرد مسلمان هرگز حقّ ندارد با زن مشرك ازدواج كند،‌ همين طور از ازدواج زنان مسلمان با مردان كافر منع كرده است؛ همچنین اين نكته را يادآوري كرده كه ازدواج مردان مسلمان با كنيزانِ مسلمان بهتر از ازدواج با زنان آزاده ي مشركۀ می باشد؛ همين طور ازدواج زنان مسلمان با بردگان مسلمان بهتر از ازدواج با مردان مشرك است: «و َ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّي يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّي يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ» (۱)

با زنان مشرك ازدواج نكنيد، تا اين كه ايمان بياورند و كنيز با ايمان از زن مشرك بهتر است، اگرچه آن زن مشرك (از لحاظ زيبايي) ماية شگفتي شما باشد و به مردان مشرك زن ندهيد تا اين كه ايمان بياورند و غلام با ايمان از مرد آزاد مشرك بهتر است، اگرچه آن مرد مشرك ماية شگفتي شما باشد.

در ادامه نیز، حكمت حرمت ازدواج با مشركان را بيان كرده و مي فرمايد:«… أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَي النَّارِ…» (۲)

آن ها به آتش دوزخ مي خوانند. چرا كه مسير مشرك يك مسير انحرافي است، مسيري است كه به ظلمت، تباهي و جهنم ختم مي شود.

در مقابل آن ها، مسير افراد مؤمن، بهشت، رحمت، مودّت و غفران است: «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَي الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» (۳)

در آيه شريفه، دعوت خداوند و مسير او به جاي دعوت و مسير افراد مؤمن بیان شده است، اين به این خاطر است كه همه دعوت مؤمنين، بلكه تمام شئون زندگي آن ها در مسير خداوند تبارك و تعالي است.

مسير افراد مؤمن با مسير افراد مشرك تفاوت اساسي و فاحشي دارد، مسير فكري، عقيدتي و رفتاري آن ها مختلف است، حال چگونه با ازدواج كه يك وحدت و يگانگي لازم دارد و همراه با رحمت و مودّت است، جمع شود.

بنابراين يگانگي و وحدت كه در ازدواج مطرح است با اختلاف عقيده و مذهب هرگز جمع نخواهد شد، نه تنها در دين و مذهب مي بايست يكي باشند، بلكه در اخلاق هم باید در يك مسير و در يك جهت حركت كنند.

به همين جهت است كه در روايات تأكيد شده كه زن و مرد بايد «كُفو»«هم شأن» يكديگر باشند و كُفو مؤمن را افراد مؤمن و با ايمان دانسته است.

از پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، سؤال شد كه كُفو چيست و چه كساني كُفو يكديگر هستند؟. حضرت فرمود: حضرت فرمودند: برخى از مؤمنين كفو بعضى ديگر مى‏باشند.
«فَقَالُوا وَ مَنِ الْأَكْفَاءُ فَقَالَ الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَكْفَاءٌ» (۴)

۲. هم سنخ بودن در پاكدامني

از نظر قرآن كريم، فطرت و طبيعتِ پاكي كه به گناهان آلوده نشده، طالب پاكي است. چنين فطرت و طبیعتي جز مجذوب پاكي نمي شوند و جز پاكي را به خود جذب نمي كند: الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ(۵)

زن هاي پليد براي مردهاي پليد و مردهاي پليد براي زن هاي پليد و زنان پاك براي مردان پاك و مردان پاك براي زنان پاكند.

مراد از خبيث بودن كه دسته اي از زنان و مردان را متّصف به آن كرده است يا طيب بودن دسته ديگر، همان جنبه هاي عفّت و ناموسي است و لاابالي بودن نسبت به تقيّدات مذهبي، اخلاقي و ناموسي است اين معناي اوّلي آيه است، امّا از نظر ملاك و علت، معناي وسيعي دارد كه منحصر به آلودگي و پاكي جنسي نيست، بلكه هرگونه ناپاكي فكري، عملي و زباني را شامل مي شود.

۳. تواضع، توبه، عبادت خداوند، اطاعت فرمان خدا

قرآن كريم، در سوره ي تحريم، شش وصف براي همسران خوب اشاره كرده و مي فرمايد: … مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا(۶) همسراني مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، اطاعت كننده ي فرمان خدا … .

شخصي كه مي خواهد خانه و خانواده مسلمان و با ايماني را بنا نهد، بايد قبل از هر چيز همسر مسلمان و پاكدامني را برگزیند در غیر این صورت بناي خانواده استوار نخواهد بود خیلی زود، بنيان و اساس آن سست، ناپايدار، متزلزل و آسيب پذير مي گردد.

۴. ايمان و عمل صالح

قرآن کریم می فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» (۷)
هر كس (از مرد يا زن) كار شايسته كند و مؤمن باشد، به طور قطع او را با زندگي پاكيزه اي حيات (حقيقي) می بخشيم.

۵. تقوا

خداوند کریم در جای دیگر می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (۸)

اي مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد، هر آينه گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.

۶-عفیف

امام صادق عليه السّلام، در روايتي درباره ي همسر خوب مي فرمايد: هرگاه كسي از شما قصد ازدواج كرد، سزاوار است دو ركعت نماز بخواند و خدا را بخواند كه همسري عفيف، امين، با ديانت، متواضع و حافظ ناموس و اسرار… نصيب وي نمايد.»(۹)

بنابراین دين مبين اسلام، در انتخاب همسر، فوق العاده توجّه داشته و پيروان خود را به دقّت و احتياط لازم دعوت نموده است.

باشگاه خبرنگاران

نیک صالحی

 نظر دهید »

عوامل برکت زا

04 شهریور 1395 توسط عبادي

عوامل برکت زا

برکت؛ به معناي فزوني، بسياري، خجستگي، يمن، نيک بختي و سعادت است. نظام طبيعت و عالم هستي را نظام علت و معلول و عالم سبب و مسبب دانسته اند.

                                                  

1- نیت ها : در پيدايش و استمرار برکت، نيت ها و کردار آدمي نقش به سزايي دارد. خداوند متعال در قرآن به زيبايي به اين اصل اشاره مي کند که: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ. و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعا برکاتي از آسمان و زمين بر ايشان مي گشوديم. 

2- پرهیز از شرک و گناه : علامه طبرسي در تفسير اين آيه مي نويسد: خداوند مي فرمايد: از شرک و گناهان بپرهيزيد تا ما درهاي برکات و خيرات تکامل بخش را، از آسمان به وسيله آمدن باران و از زمين به خاطر روييدن گياهان و به وجود آمدن ميوه ها نازل گردانيم. همان گونه که حضرت نوح(ع) به امت خويش وعده داد و گفت: «يرْسِلِ السَّماءَ عَلَيکُمْ مِدْرارًا»(نوح: 11) البته برکات آسمان به«دعا» و برکات زمين به«آسان انجام شدن حوائج و نيازمندي» هم تفسير شده است.

3-رضای الهی : اگر اعمال بندگان بر اساس معيارهاي الهي شکل گيرد، رضايت خداوند را به همراه خواهد داشت و برکت هاي بي پايان الهي نصيب شان خواهد شد. امام رضا(ع) مي فرمايد: خداوند متعال به يکي از پيامبران وحي فرستاد که: «هرگاه من اطاعت شوم، راضي مي گردم و آن گاه که رضايت داشتم، برکت مي دهم و برکت من هم بي پايان است». 

4- اجرای عدالت اجتماعی : گفتني است در سايه اجراي عدالت، جامعه به کمال معنوي مي رسد و در اين صورت، عنايت الهي شامل حال آنان مي گردد و پس از آن، بارش برکات را شاهد خواهيم بود، چنان که حضرت علي(ع) به اين مهم اشاره مي کند که: «بِالعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَکاتُ؛ به سبب عدل، برکات چند برابر مي شود». 

از اين سخنان بر مي آيد که در برکت، جنبه الهي و معنوي هم بسيار تأثيرگذار است و اين به فزوني، تعالي و ماندگاري نعمت کمک مي کند و در نهايت، انسان را به سلامت دنيوي و سعادت اخروي نزديک مي سازد.

منبع: سايت حوزه

 نظر دهید »

راهکارهای مؤثر در ازدواج آسان:

04 شهریور 1395 توسط عبادي

راهکارهای مؤثر در ازدواج آسان:

                                                                                     
اما راهکارهای فرهنگی آموزشی:


۱/ اقدام فرهنگی: خصوصاً از طریق رسانه ها در جهت تغییر نگرش عمومی که مبتنی بر توقعات نابجای اقتصادی است وظیفه رسانه ها و انسانهای فکور و شخصیت های دلسوز اجتماعی در این زمان القاء دید واقع گرایانه به قشرهای مختلف اجتماع در زمینه ازدواج است؛ که با توجه به عدم امکان فراهم شدن اموری از قبیل شغل و مسکن مناسب برای اکثر جوانان تا سالیان متمادی، نمی توان توقع حل این مشکل را از راه اقتصادی در کوتاه مدت داشت.. سوق دادن نگرش خانواده ها در جهت اهمیت فوق العاده دادن به ازدواج فرزندان.مهم ترین عاملی که در ازدواج نقشی بسزا دارد، خانواده است؛ چون در اکثر موارد تا خانواده نخواهد، به هیچ وجه ازدواج رخ نخواهد داد؛ گرچه دولت و تمام ارگانهای مربوطه بخواهند که جوان به سر و سامان برسد.

۲/ اگر خانواده ها واقعاً بخواهند و حرکت کنند، این خواست و حرکت آنها
حتی دولت و کل جامعه را نیز حرکت خواهد داد این تغییر نگرش باید از طریق رسانه ها خصوصاً صدا و سیما با تهیه و تولید مصاحبه، فیلمها و سریالهای متناسب با این موضوع و همچنین توسط مبلغان محترم در محافل و مجالس مذهبی، صورت پذیرد.

۳/ اعطاء بینش به جوانان در جهت تلاش برای رفع موانع فرهنگی ازدواج
در این راستا ابتدا باید خود جوان باور کند که با تعلل و تأخیر انداختن ازدواج، نقد جوانی را از دست می دهد، و در قدم بعدی برای رفع موانع آن تلاش کرده و سعی کند افکار خانواده اش را تغییر دهد و آنها را راضی نماید که لااقل به خاطر شرایط کنونی دست از توقعات خود بردارند.

۴/ توجه دادن به خانواده ها در مورد صلاحیت تازه جوانها برای ازدواج
باید به خانواده ها توجه داد خدایی که در جوان احساس نیاز جنسی و عاطفی را بیدار کرده است، صلاحیت پاسخ گویی به آن را از راه ازدواج به وی عطا نموده است. در تازه جوان استعداد ذاتی پذیرش مسؤولیت خانواده وجود دارد که باید با وارد شدن به مرحله عمل شکوفا شود،همانند ورزشکاری که تا وارد میدان تمرین عملی نشود، نمی تواند استعداد خود را شکوفا کند و در مسابقه برنده شود. تازه جوان، تا عملاً زیر بار مسؤولیت نرود احساس مسئولیت او به فعلیت نمی رسد.
از این رو خانواده باید ازدواج، او را در میدان زندگی وارد کرده و با همراهی او در این راه، به تدریج وی را برای پذیرش عملی مسؤولیت خانواده آماده کند.

۵/ ممکن نشان دادن ازدواج آسان
می توان با پخش نمونه های عملی از ازدواجهای آسان از سیما در قالب مصاحبه و فیلم و برنامه های ترکیبی، ممکن بودن آن را به خانواده و خود جوانان نشان داد.

۶/ ترغیب شخصیت ها و متمکنین
به انجام ازدواج آسان ( بدون خرج و مراسم سنگین) برای فرزندانشان در جهت فرهنگ شدن ازدواج آسان در جامعه.

۷/ سعی در رفع ترس جوانان از ازدواج
اغلب جوانان از شکست در زندگی می ترسند باید به آنها تذکر داد که احتمال شکست در بسیاری حرکتها وجود دارد؛ در این موارد باید سعی کرد با تدبیر، احتمال شکست را کاهش داد؛ نه اینکه از آن کارها صرف نظر کرد.

۸/ توجه دادن به خانواده ها در خصوص آثار منفی مهریه سنگین
بسیاری از خانواده ها تصور می‌کنند با قرار دادن مهریه سنگین برای دخترشان، پایداری زندگی او را تضمین کرده اند؛ در حالی که در آموزه های دینی ما زنی که مهرش بالا باشد، شوم خوانده شده و این حقیقتی است که دین، آن را به ما ارائه نموده و رعایت آن، مانع از هم پاشیدگی خانواده است. چه بسا خانواده هایی که فقط به خاطر همین موضوع با بحران مواجه می شوند و یا وصلتهایی که فقط به خاطر آن سر نمی گیرد و عواقب بدی را به دنبال می آورد.

۹/ فعال سازی صاحبان سخن و قلم در جهت تسهیل ازدواج
۱۰/ عدم پخش برنامه هایی که جوانان را از ازدواج باز می دارد
بیشتر اوقات صدا و سیما نزاع زوجین را به تصویر کشیده و باعث تأثیر منفی در ذهن جوانها و خانواده هایی که قصد ازدواج برای آنها را دارند، می‌شود. این برنامه ها با ایجاد رعب و وحشت در دل جوانان، تا حدود زیادی آنها را از اقدام به ازدواج باز می دارد.
۱۱/ آشنا کردن مردم با نظر دین در مورد آسان گیری ازدواج و همچنین ارتقاء سطح ایمان آنان.

۱۲/ در صورت بالا رفتن ایمان، دنیا، تجملات و تشریفات آن برایشان بی ارزش خواهد شد.
بررسی سیره اهل بیت علیهم السلام در مورد ازدواج آسان و بیان آن

۱۳/ اصلاح فرهنگ شغلی
باید جوانان را توجیه و ترغیب کرد که با در نظر گرفتن استعداد، علاقه و امکانات خود شغلی را انتخاب کنند؛ نه اینکه تا یافتن پست و شغل دولتی بیکار بمانند. البته باید در جهت تطبیق فرهنگ جامعه با این تفکر نیز اقدام کرد.

۱۴/ نقد فرهنگ غلط لزوم ازدواج فرزند بزرگ تر قبل از کوچک تر.
راهکارهای اقتصادی
۱/ ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای جوانان و محدود شدن اشتغال دختران توسط دولت.
۲/ حل مشکل مسکن جوانان توسط دولت.
۳/ کم کردن هزینه های مربوط به مراسم و خریدهای ازدواج با اختصاص سالن و فروشگاه های مخصوص
۴/ ترغیب خیرین برای کمک به ازدواج جوانان.

سازمان تبلیغات اسلامی

 نظر دهید »

برخی از موانع ازدواج

04 شهریور 1395 توسط عبادي

 

برخی از مشكلات و موانع  ازدواج  :

                                                                         

1. لازم دانستن شغل و مسكن مناسب

2. رسومات مالی پرخرج

3. لازم دانستن زندگی تجملاتی و پرزرق و برق كه گاهی توسط فیلمهای سیما تشدید می‌شود

4. عدم اهتمام لازم از سوی خانواده‌ها نسبت به ازدواج فرزندانشان

5. عدم توافق پدر و مادر و بهانه جوییهای آنها

6. زود دانستن ازدواج برای تازه جوانان

7. عدم اظهار نیاز به ازدواج توسط جوانان

8. ضعف انگیزه و یا عدم انگیزه برای ازدواج

9. ترس از ازدواج

10. اعتقاد به اینكه با وجود خواهر یا برادر بزرگتر نوبت به بعدی نمی‌رسد

11. اهمیت بیش از حد به تحصیل

12. مشكل پسندی

13. آزادیهای غلط و گریز از مسئولیت

14. تقدس بیجا و تعصب غلط

15. مشكل در انتخاب همسر

 نظر دهید »

طنز و جنگ

04 شهریور 1395 توسط عبادي

یه روزیکی از رزمنده ها دیر به صبحگاه رسید.
فرمانده برای تنبیه گفت باید در عرض دو دقیقه 150 صلوات بفرستی.
بسیجی که دید نمیشه رو کرد به گردان و گفت: کل گردان صلوات.
کل گردان که 400 نفر بودند صلوات فرستادند .
بعد به فرمانده گفت : 150 تا برا امروز بقیه برا فردا!

                                                                                 

 نظر دهید »

آیا همه صحابه عادل و متقی هستند؟

04 شهریور 1395 توسط عبادي

 

مصیبت و فاجعه دردناک نیز این است که اهل سنت ادعای عدالت تمامی صحابه را سر می‌دهند در حالی که خود خلیفه دوم نیز یکی از کسانی است که تا آخر عمر خود شراب نوشید.
 ابن سعد، ابن حجر و بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت نقل کرده‌اند: « هنگامی که عمربن خطاب، چاقو خورد، مردم به او گفتند: ای امیرمومنان، اگر نوشیدنی بنوشی [خوب است]؛ پس گفت: به من نبیذ دهید! که نبیذ دوست‌داشتنی‌ترین نوشیدنی در نزد وی بود. عبدالله گفت: نبیذ از زخم وی همراه با لخته‌های خون خارج شد».[1]

باید بزرگان اهل سنت به این سوال پاسخ دهند که وقتی قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهين[نساء/14]و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد او را در آتشى وارد مى‏‌كند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات خوار کننده است‏». شما چطور از این اصحابی که شراب نوشیدند و نافرمانی خدا و رسولش را کردند، حمایت می‌کنید و چطور و با چه رویی می‌توانید مدعی عدالت آن‌ها باشید؟

پی‌نوشت:

[1].محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، ج ۳ ، ص ۲۷۰. تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ابیروت، دارالكتب العلمية، چاپ اول، ۱۴۱۰هـ - تصویر کتاب؛  تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج۴۴، ص۴۳۰. تصویر کتاب . و با كمی تفاوت در فتح الباری، ابن حجر، ج۷، ص۵۲؛  المصنف، ابن أبی شيبة كوفی، ج۵، ص۴۸۸؛  الاستيعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۵۴؛ و …

برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه شود

 نظر دهید »

کفویت در ازدواج

04 شهریور 1395 توسط عبادي

از شرایط بسیار مهم ازدواج هم کفو بودن زوجین است. کفو در لغت به معناى شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّى باید از نظر ظاهر و باطن بین دختر و پسر شباهت وجود داشته باشد.
کفو بودن به معنی مثل و شبیه هم بودن نیست بلکه به معنی متناسب بودن استکه ممکن است گاهی این تناسب در شبیه بودن باشد یا گاهی در هم جهت بودن ویا گاهی نیز در مکمل بودن نهفته باشد.
مهمترین موضوع در کفویت، ایمان است. در احادیث داریم مؤمن کفو مؤمن است درمسئله ازدواج باید به دو منظر توجه داشته باشیم یکی توجه به وضع موجودودیگری توجه به چیزی که آرزویش را داریم یا بعبارت دیگر باید فقط ایمانبرای ما مطرح باشد باید ببینیم چقدر در امور زندگی ایمان را در رأس کارهایمان قرار می دهیم.

 منبع:ایران پردیس و استاد انصاریان

                                                                    

                                                                                   
بی گمان از مهم ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، هم شأن بودن زن و مرد است. اسلام به هم شأن بودن زوجین در امر خطیر ازدواج تأکید فراوان کرده و با واژه «کفو» از آن یاد کرده است؛
مسئله هم کفو بودن در لسان امروزیمردم برابری از جهت خانواده و فرهنگ و تمکن مالی و علمی است اما در روایات ما همکفو بودن تنها در ایمان است !
رسول حق فرمود:
اَنْکِحُوا الاَْکْفاءَ وَ انْکِحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتارُوا لِنُطَفِکُمْ.
زمینه ازدواج هم کفوها را فراهم کنید، و با هم کفو ازدواج کنید و آنان را براى بوجود آمدن فرزندان شایسته به عقد خود درآورید.

مهمترین مرحله شباهت، باید در چهره دیندارى جلوه کند به این معنا که به فرهنگ پاک حق، مومن هم کفو مومنه، و دین دار شبیه و مانند دیندار است.

به فرموده قرآن مجید:

وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ.

زنان پاک لایق مردان پاکند.

کتاب حق مى فرماید:

فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ.

پس با زنان پاک ازدواج کنید.

این پاکى در زنان و مردان در مرحله اول پاکى و پاکیزگى باطن است، که عبارت از ایمان به خدا و قیامت و نبوت و قرآن و ملائکه و متخلّق بودن به اخلاق حق است.

بنابراین مرد مسلمان و مومن حق ازدواج با زنان غیر مسلمان و غیر مومنه را ندارد، و اگر این ازدواج انجام بگیرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شک زاده زنا هستند، و همچنین زن مومنه حق ندارد با انسان غیر مومن ازدواج کند، زیرا از نظر شرعى این ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.

مومن و مومنه هم کفو غیر مومن و غیر مومنه نیستند، که اگر این ازدواج باطل صورت بگیرد درى از عذاب قیامت بر روى هر دو باز شده!!

قرآن مجید از ازدواج انسان پاک یعنى انسان مومن با انسان ناپاک منع شدید فرموده:

و لا تنکحوا المشرکات حتّى یومنَّ و لامه مومنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتّى یومنوا و لعبد مومن خیر من مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الى النّار و الله یدعوا الى الجَّنه و المغفره باذنه و یبیِّن آیاته للناس لعلَّهم یتذکَّرون.

با زنان مشرک تا ایمان نیاورده اند ازدواج نکنید، کنیزان باایمان از زن آزاد مشرکه بهتر است، اگرچه زیبائى یا ثروت او شما را به شگفتى اندازد.

و زنان خود را به ازدواج مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند در نیاورید زیرا یک بنده باایمان از یک مرد مشرک بهتر است اگر چه موقعیت و زیبائى او شما را شگفت زده کند، مشرکان دعوت به آتش مى کنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى نماید، و آیات خود را براى مردم بیان مى کند شاید اهل تفکر و اندیشه شوند.

بنابراین مواظب باشید دختر باایمان خود را به جوانى که اهل حق و حقیقت نیست، و در لجنزار انکار واقعیات دست و پا مى زند به زنى ندهید، و براى جوان پاک و مومن خود، دخترى که منکر اصول الهى است به همسرى انتخاب نکنید که شرط اول در صحت ازدواج ایمان پسر و دختر است تا دو نور و دو پاک و دو پاکیزه و دو مومن به هم برسند، و از به هم رسیدن آنان ثمرات شایسته و پاک که همان فرزندان صالحند بوجود بیایند.

تصور نکنید که زیبائى و مال و موقعیّت در مردى که ایمان ندارد، و در زنى که آراسته به حقیقت نیست موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگى است.


البته بر خانواده ها لازم است در مسئله هم کفو بودن، سختگیرى نکنند، وقتى پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامى، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس هم کفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّى خواهد کرد.


بنابراین هم قبیله بودن، همشهرى بودن، به اندازه هم ثروت داشتن، موجب هم کفوى نیست، بنا به حکم اسلام، عرب را بر عجم، سپید را بر سیاه، قرشى را بر غیر قرشى امتیازى نیست، امتیاز به تقواست و دو مرد و زن مسلمان با داشتن ایمان و تقوا و اخلاق و امانت و عفت و پاکى و طهارت و سلامت هم کفو یکدیگرند گرچه یکى عرب و دیگرى عجم[لطفا جهت مشاهده لینک ها ثبت نام کنید.] یکى شهرى و دیگرى روستایى، یکى غنى و دیگرى فقیر، یکى سپید و دیگرى سیاه، یکى قبیله دار و دیگرى بى قبیله باشد.
اصول کافی یک باب در این زمینه دارد کهکاملا گویایی این نکته هست حتی در روایات ذکر شده برتری به تقوی است و ارتباطی بهاصل و نسب و شهرت و خانواده ندارد.

                                                                            

 نظر دهید »

معرفی کتاب

03 شهریور 1395 توسط عبادي

                                                      

 

این کتابها مربوط به دفاع مقدسه که من موفق شدم اونها رو بخونم .

                        خوندنش رو به شما هم پیشنهاد میکنم.

                                                 دا   ، دختر شینا      ،    خاک های نرم کوشک   ،  آن 23 نفر  ، نیمه پنهان

              تعریف این کتابها رو هم شنیدم. ان شاءالله بتونم اونها رو هم   بخونم…                                                             

                  با با نظر  ،  پایی که جا ماند ، من زنده ام ، نور الدین پسر ایران ، رویای نیمه شب

                      فکر کنم فعلا همین ها بسته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!      

(البته بگم که با کلی زحمت تصاویر این کتابها رو هم گذاشته بودم ولی از مرکز هی می نوشت جزء لیست سیاهه ، نمی دونم چرا؟) 

 1 نظر

چند نکته در مورد اعمال مستحب و بندگان

03 شهریور 1395 توسط عبادي

                           اعمال و اذکار ماهها و روز ها برای چه کسانی مفید است؟

                                         

                             برای مفید بودن اعمال ماهها و روزها باید به چند نکته توجه کرد:


1ـ اعمال ماهها و روزها که در منابع شیعی آمده است یادآور این نکته است که اسلام براى همه امور زندگى، حتّى ایّام و مناسبتها برنامه دارد و براى سازندگى انسان از هیچ امرى فروگذار نکرده، و هیچ فرصت و زمانى را نادیده نگرفته است.


2ـ انجام همه این اعمال و دعاها و نمازها که ذکر شد، براى کسانى است که نشاط لازم و فرصت کافى را براى آن داشته باشند، ولى کسانى که اشتغالات فراوانى دارند و براى زندگى حلال و کسب روزى پاک، یا تحصیل علم و مانند آن در تلاشند، به مقدار فرصت و نشاط و رغبت انجام دهند، و بدانند حتّى اگر مقدار کمى را با توجّه و اخلاص و شور و شوق انجام دهند، فایده زیادى دارد و در راه سازندگى بسیار مؤثّر است.


3ـ پاداش هاى عظیمى که در روایات براى این اعمال و عبادات و دعاها و اذکار ذکر شده است به یقین براى کسانى است که داراى تقوا و اخلاص باشند.

1. اقبال، صفحه 530.

موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (علیهم السلام)

 

 

 نظر دهید »

قناعت

01 شهریور 1395 توسط عبادي

                                 

 نظر دهید »

آیا چشم زخم واقعا حقیقت دارد؟!

01 شهریور 1395 توسط عبادي

آیا چشم زخم واقعا حقیقت دارد؟


چـشـم زخـم حـق اسـت و توسل به دعا براى دفع آن نیز حق است.نهج البلاغه ،حکمت 400

                                   
به گزارش افکارنیوز، بررسی آیات و روایاتی که به مسأله چشم زخم اشاره دارند

چنانکه می‌دانیم معروفترین آیه‌ای که در آن به چشم و آثار مخرب آن اشاره شده‌است آیه ۵۱ سوره مبارکه قلم است که خداوند در این آیه خطاب به رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چنین می‌فرماید: وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ‏ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛

و آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند، و مى‏گفتند: «او واقعاً دیوانه‏اى است.»

در تفسیر این آیه شریفه نظرات گوناگونی از سوی مفسران ارائه شده است؛

از جمله صاحب تفسیر نمونه چنین می نویسد:

ادامه »

 1 نظر

راههای افزایش برکت و رزق و روزی

01 شهریور 1395 توسط عبادي

راههای افزایش برکت و رزق و روزی
در طول زندگی بسیار پیش آمده که در شرایط مختلف با خود گفته ایم که ای کاش مال من نیز همچون عده ای از مردم بسیار می بود تا به وسیله آن می توانستم بهتر زندگی کنم . اگر همه…
در طول زندگی بسیار پیش آمده که در شرایط مختلف با خود گفته ایم که ای کاش مال من نیز همچون عده ای از مردم بسیار می بود تا به وسیله آن می توانستم بهتر زندگی کنم . اگر همه ی ما انسان ها در زندگی به یک سری از مسائل دقت بیشتری داشته باشین و آنان را مراعات نمائیم ، قطعاً هیچ گاه نا امید و فقیر نخواهیم بود .

                                                                                

برکت طعام

1- باور کنیم که روزی رسان خدا است

«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ؛ خدا روزی رسان است و اوست دارنده ی نیرویی سخت استوار.» (سوره ی الذاریات، 58) دانستن اینکه خداوند روزی رسان است ، با «باور» این مطلب، تفاوتی بسیار دارد و در اثر امتحانات مختلف معلوم می شود، چه کسانی اهل یقین هستند.

«إِنَّ رَبَّكَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاء وَیَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا ؛ پروردگار تو در رزق هر کس که بخواهد گشایش می دهد یا تنگ می گیرد؛ زیرا او به بندگانش آگاه و بینا است. (سوره الاسراء،30)

2- معیار، برای طلب روزی

امام حسن (علیه السلام) فرمود: «در طلب روزی مانند کسی که برای چیره شدن (بر دشمن) پیکار می کند، کوشش مکن و به تقدیر نیز چندان تکیه مکن که از کار و کوشش دست کشی؛ زیرا در جستجوی فضل و روزی خدا برآمدن، از سنت است و پوییدن راه اعتدال در طلب روزی، از عفت است. نه عفت، روزی را از انسان دور می کند و نه حرص، روزی زیاد می آورد؛ چه، روزی قسمت شده است و حرص زدن موجب افتادن در ورطه ی گناهان می شود.» (میزان الحکمة،ج5، ح 7150)

لذا از طرفی نیازی نیست همه ی هم و غم و فکر خود را صرف بدست آوردن روزی کنیم؛ زیرا میزان روزی ما، (به شرط کار و تلاش در حد لازم) مقدر شده است؛ از طرف دیگر نیز، نباید بدلیل اعتقاد به مقدر شدن روزی، کار و تلاش را ترک کنیم؛ زیرا یکی از سنت های الهی و شرط در روزی، کار و تلاش است.

3-فرق روزی با حقوق

یک نکته که باید جدا به آن توجه کنیم آن است که بدانیم روزی با حقوق و درامد عادی که با کسب و کار بدست می آوریم تفاوت دارد. حقوق دادن مستند به بندگان است ولی روزی مستند به خداوند است . حقوق و دست مزد ها مشخص است, ولی خدای متعال گاهی از جایی روزی انسان را می دهد که قابل محاسبه نیست. ممکن است روزی از طریق برکت در مال و عمر باشد.

(منبع:نیک صالحی)

 2 نظر

چه کنیم که مال هایمان برکت پیدا کنند ؟!

01 شهریور 1395 توسط عبادي

 

                                                      نکاتی در باره ی برکت در مال

                                                           

1- داشتن ایمان و تقوا

یکی از عوامل مهم برکت زا در زندگی، داشتن ایمان و کسب تقوا می باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ ؛ اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزکاری پیشه کرده بودند، برکت های آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم» (سوره اعراف، 96)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «خدایا برکت را در صبحگاهان، برای امت من قرار ده … اگر کسی خواهان رفع نیاز است، صبحگاهان به سوی آن شتابد؛ زیرا من از خدای سبحان خواستم که روزی را صبحگاهان برای امت من قرار دهد.»

از مهمترین عوامل برکت در رزق و روزی، داشتن ایمان و تقوا (عمل به واجبات و ترک محرمات) است. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «خدای عز و جل به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که: هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و برکت من بی پایان است.» (میزان الحکمة، ج1، ح1700)

2- قرض دادن به یکدیگر

قرض دادن به دیگران نیز، به زندگی انسان برکت می دهد؛ در حدیثی که از حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) نقل شده است، «وام دادن به یکدیگر» را از عوامل برکت زا برشمرده اند.

3- با وضو بودن

«اگر کسی بی وضو در طلب حاجت خود برود و نیازش برآورده نشود، جز خویشتن، کسی را سرزنش نکند.» (تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج17، ص281)

4- بیداری، هنگام بین الطلوعین

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «خدایا برکت را در صبحگاهان، برای امت من قرار ده … اگر کسی خواهان رفع نیاز است، صبحگاهان به سوی آن شتابد؛ زیرا من از خدای سبحان خواستم که روزی را صبحگاهان برای امت من قرار دهد.»(همان )

5- عدم کسالت و تنبلی در کار

«در تحصیل روزی کسالت نورزید، زیرا گذشتگان ما با تلاش و سرعت، به دنبال کار می رفتند.»(همان)

6-اعتدال، میانه روی و قناعت در زندگی

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «لا کنز اغنی من القناعة و لا مال اذهب للفاقة من الرضی بالقوت. و من اقتصر علی بلغة الکفاف فقد انتظم الراحة و تبوأ خفض الدعة؛ هیچ گنجی بی نیازکننده تر از قناعت، و هیچ مالی در فقرزدایی، از بین برنده تر از رضایت دادن به روزی نیست و کسی که به اندازه کفایت زندگی از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد.» (نهج البلاغة، حکمت 371)

قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهانگرد را (سعدی)

امام در حدیثی دیگر فرمودند: «کفی بالقناعة ملکا و بحسن الخلق نعیما؛ آدمی را قناعت برای دولتمندی و خوش خلقی برای فراوانی نعمت ها کافی است.» (نهج البلاغه ،حکمت 229)
پول

7-احسان به مردم، بویژه به اهل خانه

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر که با خانواده ی خود نیکوکار باشد، روزیش زیاد می شود.» (همان، ح7185)

8- خوش اخلاقی

امام علی (علیه السلام) فرمود: «گنجهای روزی، در اخلاق خوش نهفته است.» (همان، ح 7188)

9- اطعام کردن

پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «روزی کسی که اطعام می کند، سریعتر از فرو رفتن کارد در کوهان شتر، به سویش می آید.» (همان، ح 7190)

10- قرض دادن

امام علی (علیه السلام) فرمود: «کمک مالی کردن به برادر دینی، روزی را زیاد می کند.» (همان، ح 7199)

11- امانتداری

حضرت در حدیثی دیگر فرمودند: «امانتداری روزی را زیاد می کند.»

12- دعا کردن در حق مؤمنین

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «پشت سر برادرانت دعا کن، که این کار روزی را به طرف تو سرازیر می کند.» (همان، ح 7193)

13- پاکیزگی و طهارت

به رسول خدا (صلی الله علیه و اله) عرض شد: دوست دارم روزیم زیاد شود؛ فرمود: پیوسته در حال طهارت و پاکیزگی باش، روزیت افزایش می یابد.»

آیت الله قاضی (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: «دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان»

با استفاده از کلام حضرت نتیجه می گیریم که پاک بودن از آلودگیها و نجاسات، در جلب روزی مؤثر است و شاید بتوان گفت: چون وضو گرفتن نیز نوعی پاکی از آلودگی ها می باشد، می توان با دائم الوضو بودن، جلب روزی کرد.

14- صدقه دادن

امام علی (علیه السلام) فرمود: «با صدقه دادن، روزی را فرود آورید.» (همان، ح 7196)

15- پرداخت حقوق شرعیه (خمس و زکات)

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «زکات دادن، روزی را می افزاید.»

16- نیت پاک

امام علی (علیه السلام) فرمود: «هر که خوش نیت باشد، روزیش زیاد می شود.» (همان، ح 7198)

17- نماز شب

آیت الله قاضی (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: «دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان».

بخش دین تبیان

نیک صالحی

 نظر دهید »

برکت در زندگي

01 شهریور 1395 توسط عبادي

                                                         برکت در زندگي
 

                                      


دين اسلام ، انسان را موجودي مادي نمي داند و امور معنوي را در زندگي او دخيل مي داند. يكي از امور معنوي ، بركت است كه اگر عوامل آن رعايت شود ، آثار مثبت بيشماري دارد. بركت امري است مهم تر از ثروت ، ضمن اينكه ثروت ممكن است موقتي يا فقط مختص به مال باشد اما بركت پايدار است و تنها به مال تعلق نمي گيرد بلكه به زواياي مختلف زندگي مانند عمر و زمان  را در برگيرد.

كلمه بركت و مشتقات آن ، سي و دو بار در قرآن  كريم ذكر شده و در گفتگوي انسان ها به كار مي رود كه چيزي را داراي بركت و چيزي را فاقد آن مي دانند.

                    

عوامل بركت زا

با مطالعه آيات قرآن و روايات معصومين (عليهم السلام) به عوامل بركت زا در زندگي انسان پي مي بريم كه اميد است انسان ها به جاي زحمت براي جمع آوري ثروت به اين عوامل روي آورند و نه تنها مال و ثروت ، بلكه عمر ، قدم هاي خير و قلم و فكر آنها با بركت و اثرگذار باشد، برخي از اين عوامل عبارتند از :

                                  

                                 

ادامه »

 نظر دهید »

من هشتمین ان هفت نفرم .

30 مرداد 1395 توسط عبادي

من هشتمین ان هفت نفرم . با من اینگونه نکنید… آیا کتاب خدا را نخوانده اید؟

… آیا نمی دانید پروردگار از من چگونه به نیکی یاد می کنید؟

هزار سال پیش از این خوی سگی ام را کشتم و پلیدی ام را شستم

امروز از غار بیرون امدم که بگویم سگی می تواند به آدمی بدل شود

اما دیدم که آدمی چگونه بدل به دام و دد شده است.

عرفان نظرآهاری

 

 نظر دهید »

تکرار

29 مرداد 1395 توسط عبادي

                             

 نظر دهید »

خوشی مدال المپیک هم می گذره!

29 مرداد 1395 توسط عبادي

چهار سال پیش موقع دادن جوایز المپیک یکی از برندگان مدال طلا مست غرور و شادی با خانمی که جوایز رو می داد؛ دست داد.

ولی امسال نتونست هیچ مدالی بگیره و خیلی ناراحت بود.

با دیدن این صحنه به خودم گفتم واقعا خوشی های این دنیا زودگذره و خیلی زود حس و حال و هوامون عوض میشه .

کاش به فکر مدال گرفتن اون دنیا هم بودیم که خوشحالیش ابدیه.

 نظر دهید »

دلم گرفته از این جمعه های تکراری

27 مرداد 1395 توسط عبادي

دلم گرفته از این جمعه های تکراری

دلم گرفته از این انتظار اجباری

چه قدر ندبه بخوانم! چرا نمی آیی؟

چه دیده ایی که از این دل شکسته بیزاری! ؟

نیا! به درد خودم گریه می کنم، باشد

شما که از بدی حال من خبر داری

«صلاح مملکت خویش خسروان دانند»

از این به بعدِ غزل، من ندارم اصراری

نیا! که وُسع خرید کلافِ نخ هم نیست

شما که با خبر از نرخ هایِ بازاری

امان نمی دهدم گریه، درد و دل دارم

به سینه مانده چه ناگفته هایِ بسیاری

به جان مادرت آقا به کار می آیم

مرا اگر تو در این روضه ها نگه داری

به درد می خورم آقا، مرا تحمل کن

به جای «شیعه» بخوانم «غلام درباری»

تو شاهدی! جگرم خرجِ روضه هاتان شد

گمان کنم که به من اندکی بدهکاری

ببخش، حرف زیادی زدم، غلط کردم

شما امامی و من هم غلام، مختاری

مرا فراق و غمت می کشد، تو خواهی دید

که خورده برگه ی ترحیم من به دیواری


 

                                                                                    naghoor.ir      

 

 نظر دهید »

فضیلت و اعمال 25 ذی القعده(دحو الارض)

27 مرداد 1395 توسط عبادي

«دحوالارض» روزی است که بنابر روایات، زمانی که تمام روی زمین را آب فرا گرفته بود، در این روز، نخستین خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و مطابق بعضی از روایات، نخستین جایی که از زیر آب بیرون آمد، خشک شد و سپس گسترش یافت، سرزمین «مکه» و به خصوص محل خانه «کعبه» بود، لذا مکه «ام القرا» یعنی مادر همه آبادی‌ها نام گرفت.

روز بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. در شب این روز نیز بر اساس روایتی از امام هشتم علیه السلام حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام به دنیا آمده اند. همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده است. نیز روز دحوالارض، جزء چهار روز معروفی است که روزه آن پاداش فراوان داشته و ثواب هفتاد سال روزه گرفتن دارد.

                  

                                  برای دانلود صوت و pdf دعای روز دحو الارض اینجا کلیک کنید.

 

 

 

ادامه »

 1 نظر

افضل عبادات

27 مرداد 1395 توسط عبادي

نمی دونم درست کردن این دل نوشته از روی احساسات خوبه یا نه !

ولی قبل از نوشتن ، قبل از کپی کردن ، قبل از هر کاری یه خورده تفکر بد نیست…

مگه افضل عبادات دعا برای فرج نیست پس چرا دعا نکنیم …

دعا نکردن برای تعجیل فرج یعنی زمین موندن حرف معصوم.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ققنوس

پروردگارا, به درگاه تو پناه می آورم وتو نیز پناهم بخش تا موجودی آزمند و خویشتن دوست نباشم. مگذار که صولت خشم , حصار بردباری مرا در هم بشکند وحمله ی حسد , مناعت فطرت مرا به خفٌت و مذلٌت فرو کشاند.(دعای هشتم صحیفه ی سجادیه)
  • خانه
  • اخیر
  • جستجو
  • فهرست مطالب
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حدیث
  • حدیث
  • ائمه
  • اخلاق
  • شعر
  • تفسیر
  • حجاب
  • مناجات
  • اسلام
  • نکات قرآنی
  • مولودی
  • کودک
  • دانلودها
  • دل نوشته
  • اعمال
  • کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ایرانی ، کالای ایرانی بخر.

من کالای ایرانی میخرم

احادیث نماز

احادیث تصادفی نـماز | دنیای نیاز به نـماز

اوقات شرعی

World Prayer

اوقات شرعی

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس