ققنوس

راه خیلی دور نیست همین نزدیکی هاست .خیلی هم نزدیک نیست آخرین ایستگاه زمین تا پیوستن به آسمان است
  • خانه 
  • خواص آیه الکرسی لقمه حرام باد 
  • تماس  
  • ورود 

پیش بینی قرآن

10 مرداد 1396 توسط عبادي

 

            ((پیش بینی  قرآن در بارهی عدم توان انسان در ساخت پشه و پس گرفتن سالم غذائی که آنرا خورده))

 

« ای مردم! مثالی زده می شود به آن گوش کنید: کسانیکه شما آنها را بجای خدا می خوانید “پشه ای را هم نمی توانند بیافرینند اگر چه برای ساخت آن همدست شوند". و اگر پشه چیزی از آنها برباید نیز نمی توانند آنرا از آن سالم پس بگیرند. هم آنکه می خواهد چنین کاری بکند و هم آنچه میخواهد بدست بیاید هیچکدام نتیجه ای نخواهد داد».

 حج73

یکی از نکات آیه اینست که کسی نمی تواند پشه ای درست کند و این پیش بینی تا امروز که درست درآمده و کسی نتوانسته پشه ای درست کند.

 

نکته دیگر در آیه اینست که چیزیکه پشه برباید نمی توان سالم از آن پس گرفت. پشه پیش از اینکه غذا را وارد بدن خود کند با ماده تجزیه کننده و هضم کننده آنرا تجزیه و هضم میکند و بعد آنرا با مکیدن وارد بدن خود می کند. تا حالا کسی نتوانسته غذائی که پشه آنرا تجزیه کرده و مکیده را از آن پس بگیرد و به همان ترکیبات قبلی خود برگرد.

قرآن شناسی

 نظر دهید »

​فرق تدبّر و تفسير

05 آبان 1395 توسط عبادي

فرق تدبّر و تفسير
«تدبّر» با «تفسير» از جهات گوناگون فرق دارد. چرا كه در تدبّر همه اقشار مردم حتّى منافقان، مشركان‏1، در هر مرتبه از فهم و علم كه باشند، شركت دارند و همين كه به اندازه ظرفيت وجودى خود از قرآن بهره‏مند شوند، صدق «تدبّر» مى‏كند و حال آنكه «تفسير» اختصاص به كسانى دارد كه در فهم مطالب و مضامين آيات قرآن، داراى مرتبه اجتهاد هستند.2
در تدبّر، علاوه بر به كارگيرى فكر و انديشه، دل دادن به محتواى آيات و التزام به آنها نيز شرط است و اما در تفسير، تنها يك جريان فكرى براى كشف حقائق قرآنى مى‏باشد.3
در تدبّر، توجّه اصلى به نتايج و پى‏آمدها و لوازم آيات مى‏باشد و اما در تفسير، همه جوانب آيات مورد بحث قرار مى‏گيرد.
در تدبّر، تلاوت كننده قرآن، خود را مخاطب آيات قرآن مى‏داند و سعى مى‏كند از تبشيرها، تبذيرها، و پيام‏هاى قرآن اثرى در خود مشاهده كند و اما در تفسير، چنين امتيازى نيست.



13. ر.ك: نساء / 82؛ مؤمنون / 47 و 48.
14. الحدائق الناظرة، محقّق بحرانى، ج 1، ص 31، انتشارات جامعه مدرّسين، (25 جلدى).
15. تسنيم، عبداللّه جوادى آملى، ج 1، ص 39، مؤسّسه اسراء.


مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن


 نظر دهید »

راز موفقیت

29 مهر 1395 توسط عبادي

خبرنگار از پیر مردی که صد و بیست سال عمر کرده بود ،

راز موفقیتشو پرسید .

اونم گفت : من با کسی بحث نکردم.

خبرنگار گفت: مگه میشه؟

پیر مرد گفت: حق باشماست نمیشه..❗️

                                                                                                                                                         ویسگون

.

.

.

درسته نهی شدیم از جدال:

و لاتجادلوا

ولی  یادمون باشه جدال احسن یکی از شیوهای خوب تبلیغه

وجادلهم بالتی هی احسن(نحل/125)

 نظر دهید »

خواص آیه «امن يجيب المضطر اذا دعاه...»

16 مهر 1395 توسط عبادي

خواص آیه «امن يجيب المضطر اذا دعاه…»
آيا دليل شرعي يا حكمي يا سند محكمي دال بر خواندن آيه مباركه امن يجيب براي شفاي بيمار داريم؟

قرآن كريم براي مومنين شفاست: « وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (اسرا-82) : و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنيم، و ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد.» (آيات 57يونس و 44فصلت را نيز ببينيد)
بنابراين استشفاي از قرآن مجيد امري كاملا معقول و پسنديده است. قبل از پرداختن به سوال شما دوست عزيز لازم است نكاتي در مورد اين آيه شريفه بيان شود تا با تأمل بيشتري در معناي اضطرار، موارد توسل به اين آيه شريفه روشن شود.
خداوند متعال در سوره نمل آيه 62 مي‌فرمايند: « أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ: آيا بتهائي که معبود شما هستندبهترند ،يا کسي که دعاي مضطر را اجابت مي کندوگرفتاري را بر طرف مي سازد،وشما را خلفاي زمين قرار مي دهد،آيا معبودي با خداست؟!کمتر متذکر مي شويد.
در آن هنگام كه تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته مى‏شود و كارد به استخوانش مى‏رسد، و از هر نظر درمانده و مضطر مى‏گردد، تنها كسى كه مى‏تواند قفل مشكلات را بگشايد، و بن‏بستها را بر طرف سازد، و نور اميد در دلها بپاشد، و درهاى رحمت به روى انسانها درمانده بگشايد، تنها ذات پاك او است و نه غير او.

از آنجا كه اين واقعيت به عنوان يك احساس فطرى در درون جان همه انسانها است، بت پرستان نيز به هنگامى كه در ميان امواج خروشان دريا گرفتار مى‏شوند تمام معبودهاى خود را فراموش كرده، دست به دامن لطف اللَّه مى‏زنند همانگونه كه قرآن مى‏گويد: فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ: هنگامى كه سوار كشتى مى‏شوند خدا را مى‏خوانند در حالى كه پرستش را مخصوص او مى‏دانند. (عنكبوت- 65).

سپس مى‏افزايد: «نه تنها مشكلات و ناراحتيها را بر طرف مى‏سازد بلكه شما را خلفاى زمين قرار مى‏دهد (وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ) آيا با اينهمه معبودى با خدا است؟ (أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ). ولى شما كمتر متذكر مى‏شويد و از اين دلائل روشن پند و اندرز نمى‏گيريد.

ادامه »

 نظر دهید »

اخلاق، شناسنامه پیامبر اسلام

06 مهر 1395 توسط عبادي

اخلاق، شناسنامه پیامبر اسلام

 

اخلاق، شناسنامه پیامبر اسلام و دین و تمدن اسلامی است. زمانی که خدا پیامبرش را معرفی می نماید می فرماید: «انک لعلی خلق عظیم» یعنی «تو دارای اخلاقی بزرگ هستی». در اینجا می بینیم که خداوند نمی گوید تو دارای فقه بزرگ و یا فلسفه و علم و سیاست و اداره بزرگ هستی. پیامبر هم که شناسنامه رسالت خویش را در پیش ما می گذارد می گوید: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» یعنی من آمده ام تا بزرگمنشی های اخلاقی را به پایه کمال برسانم. در اینجا باز هم می بینیم که او نمی گوید من آمده ام تا مبادی اقتصاد و فلسفه و شعر و فقه و عقیده و سیاست و حکم را به پایه اکمال برسانم بلکه تنها بر اخلاق اشاره نموده و از واژه «انما» که «اداة حصر» است در جهت رساندن مفهوم رسالت خویش استفاده می نماید.

اخلاق، بیانگر هویت اسلامی در عرصه روابط بین الدول به حساب می آمد. زمانی که جعفر فرزند ابو طالب در برابر نجاشی پادشاه حبشه قرار گرفت جامعه اسلامی و پیامبر آن را چنین معرفی نمود: ما اهل جاهلیت بودیم، مردار می خوردیم، صله رحم را مراعت نمی نمودیم، به فحشا دست می یازیدیم، حقوق همسایه را مراعت نمی کردیم، قوی ما بر ضعیف ستم می نمود، تا آنکه مردی راستگو و امانتدار و پاکدامن در میان ما مبعوث شد و از ما خواست تا راستگو باشیم، امانتدار باشیم، صله رحم داشته باشیم، خون همدیگر را نریزیم، سخن بد نگوییم، مال یتیم را نخوریم، و به زنان تهمت مبندیم.

                                         

آنچه به نام «پنج بنای مسلمانی» هم شناخته می شود دارای رابطه تنگاتنگی با اخلاق است. پیامبر اسلام می فرماید: اکمل المومنین ایمانا احسنهم خلقا. یعنی: ایمان آن عده مومنان کامل است که دارای اخلاق نیکو اند.

و در باره نماز قرآن خود می فرماید: ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر. به این معنی که نماز هم از فحشاء و هم از منکرات منع می نماید.

در باره زکات قرآن کریم می فرماید: خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها. یعنی: از اموال ایشان زکات بگیر تا آنکه آنها تطهیر و تزکیه شوند.

در باره روزه پیامبر اسلام می فرماید: من لم یدع قول الزور والعمل به فلیس لله حاجه فی ان یدع طعامه و شرابه. یعنی: کسی که سخن دروغ و عمل به آن را کنار نگذارد خداوند به عدم خوردن و عدم نوشیدن او نیازی ندارد.

و در باره حج آیت ۱۹۷ سوره بقره می گوید: فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج. یعنی: نه همبستری و نه گناه و مجادله در حج جایز است.

www.bashiransari.com

 نظر دهید »

تقوا و محبوبیت نزد خدا

30 شهریور 1395 توسط عبادي

 

تقوا و محبوبیت نزد خدا

یکی از بالاتری مقامات در سیر به سمت قرب الهی مقام محبوبیت یافتن نزد خداست و کسی که محبوب خداوند میشود آثار حیرت انگیزی بر این محبوب خدا شدن برایش مترتب است.

خداوند گروه های بسیاری را در قرآن به عنوان محبوب معرفی کرده که ، اولین گروه از میان محبوبین خدا  متقین هستند.

بَلى‏ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى‏ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ (76- آل عمران)
آرى، کسى که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگارى پیشه نماید، پس همانا خداوند متقین را دوست دارد. (76)

… إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ (4- توبه)
… همانا خداوند متقین را دوست دارد! (4)

…فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ (7- توبه)
… تا زمانى که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى کنید، که همانا خداوند متقین را دوست دارد! (7)

امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: التُّقَى رَئِیسُ الْأَخْلَاق‏ “نهج البلاغه”
تقوا رئیس اخلاق است.

یعنی ریشه همه ی خیرهای اخلاقی وجود تقواست و وجود همه ی شرور هم از بی تقوایی است.
یعنی ریشه اخلاص و احسان و ایثار و… همه و همه ، تقواست.
و ریشه ی نفاق و ظلم و کبر و دروغ و…. همه و همه ، بی تقواییست.

تقوا آن چیزی هست که مایه ی حفظ و نگهداری مقام انسانیت انسان است در برابر خلاف رضای خدا حرکت کردن.
وجود شهوات و غضب در انسان، ظرفیت خلاف رضای خدا حرکت کردن در وجود آدمی را به وجود می آورد که اگر به افراط و تفریط کشیده شود باعث تباهی انسان میشود و او را از سعادت ابدی اش باز میدارد.

 

 نظر دهید »

آیات حج

17 شهریور 1395 توسط عبادي

آیات درباره حج

در این بخش سعی شده است آیاتی که در خصوص اعمال حج و اهمیت زیارت خانه خدا می باشد، آورده شود.

 

إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ (158)

«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‏هاى) خداست! بنابراين، كسانى كه حجِ خانه خدا و يا عمره انجام مى‏دهند، مانعى نيست كه بر آن دو طواف كنند.

وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (196)

و حج و عمره را براى خدا به اتمام برسانيد! و اگر محصور شديد، (و مانعى مانند ترس از دشمن يا بيمارى، اجازه نداد كه پس از احرام‏بستن، وارد مكه شويد،) آنچه از قربانى فراهم شود (ذبح كنيد، و از احرام خارج شويد)! و سرهاى خود را نتراشيد، تا قربانى به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر كسى از شما بيمار بود، و يا ناراحتى در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) بايد فديه و كفّاره‏اى از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندى بدهد! و هنگامى كه (از بيمارى و دشمن) در امان بوديد، هر كس با ختم عمره، حج را آغاز كند، آنچه از قربانى براى او ميسّر است (ذبح كند)! و هر كه نيافت، سه روز در ايام حج، و هفت روز هنگامى كه باز مى‏گرديد، روزه بدارد! اين، ده روز كامل است. (البته) اين براى كسى است كه خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد [= اهل مكّه و اطرافِ آن نباشد]. و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد كه او، سخت‏كيفر است!

 

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (197)

حج، در ماه‏هاى معينى است! و كسانى كه (با بستن احرام، و شروع به مناسك حج،) حج را بر خود فرض كرده‏اند، (بايد بدانند كه) در حج، آميزش جنسى با زنان، و گناه و جدال نيست! و آنچه از كارهاى نيك انجام دهيد، خدا آن را مى‏داند. و زاد و توشه تهيه كنيد، كه بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است! و از من بپرهيزيد اى خردمندان‏.

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ (198)

گناهى بر شما نيست كه از فضلِ پروردگارتان (و از منافع اقتصادى در ايّام حج) طلب كنيد (كه يكى از منافع حج، پى ريزىِ يك اقتصادِ صحيح است). و هنگامى كه از «عرفات» كوچ كرديد، خدا را نزد «مشعَر الحرام» ياد كنيد! او را ياد كنيد همان‏طور كه شما را هدايت نمود و قطعاً شما پيش از اين، از گمراهان بوديد

ثُمَّ أَفيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (199)

سپس از همان‏جا كه مردم كوچ مى‏كنند، (به سوى سرزمين منى) كوچ كنيد! و از خداوند، آمرزش بطلبيد، كه خدا آمرزنده مهربان است!

فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (200)

و هنگامى كه مناسكِ (حج)ِ خود را انجام داديد، خدا را ياد كنيد، همانند يادآورى از پدرانتان (آن‏گونه كه رسم آن زمان بود) بلكه از آن هم بيشتر! (در اين مراسم ، مردم دو گروهند:) بعضى از مردم مى‏گويند: «خداوندا! به ما در دنيا، (*نيكى*) عطا كن!» ولى در آخرت، بهره‏اى ندارند/البقره

قلم مهر

 نظر دهید »

عوامل نفاق:

16 شهریور 1395 توسط عبادي

عوامل نفاق:

نفاق و دورويى، همانند ساير اوصاف زشت و خصلت هاى مذموم، از اسباب و عوامل خاصى نشأت مى­گيرد. مهمترین آن­ها

عبارتند از:              

                                                

1. ضعف ایمان و اعتقاد: کسی که ایمان کامل به خداوند ندارد، اعمال و رفتارش از روی اخلاص و برای خدا نمی­باشد. در

نتیجه عمل و قول او در باطن برای غیر خدا و جلب رضایت دیگران و منافقانه است، هر چند در ظاهر، خود را فردی

متوکل و خدایی جلوه می­دهد.

2. حقارت نفس و خود کم بینی: کسی که دچار خود کم بینی و حقارت و ذلت نفس است و هیچ توجهی به داشته­ها و

نعمت­های الهی خود ندارد، همیشه خود را آنگونه که دیگران دوست داشته و می­پسندند، نشان داده و دارای شخصیت

ثابتی نمی­باشد، لذا دچار نفاق می­گردد. امیرالمومنین(ع) به این عامل مهم تصریح فرموده­اند:

«نفاق آدمى از ذلتى است كه در خویش مى‏یابد.»

3. دنیاپرستی: از آنجا که دنیا پرستی و دنیادوستی منشأ هر اشتباه و لغزشی است، منشأ نفاق که یکی از صفات رذیله و

بدترین انواع کفر می­باشد نیز خواهد بود و بدین جهت است که دنیا در نظر منافق جلوه نموده و آنان را از کارهای

شایسته و نیک باز می­دارد. هر چند خود را در ظاهر نیکوکار و ملتزم به دستورات اسلامی نشان می­دهند.

پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام)

 نظر دهید »

نشانه­ های منافقان:

16 شهریور 1395 توسط عبادي

نشانه­ های منافقان:

خداوند متعال در سوره منافقون به بعضي از نشانه­هاي اهل نفاق پرداخته و به مردم معيار كلي معرفي مي­كند كه اگر كسي

اين صفات را داشته باشد از او بپرهیزید و در معاشرت با وي كمال احتياط را داشته باشيد.

                                         

1. دروغگویی: شاخص­ترين علامت منافقين دروغ گفتن آنان در ارتباط با ديگران است. خداوند در ابتدای سوره منافقون

می­فرماید:

«هنگامی که منافقان نزد تو آیند می­گویند: «ما شهادت می­دهیم که یقینا تو رسول خدایی. خداوند می­داند که تو رسول او

هستی ولی خداوند شهادت می­دهد که منافقان دروغ­گو هستند (و به گفته خود ایمان ندارند).» [15]

 

از اینجا نخستین نشانه نفاق روشن می­شود و آن دوگانگی ظاهر و باطن است که با زبان اظهار ایمان می­کنند ولی در دل

آن­ها، نشانی از ایمان نیست. این دروغگویی و کذب محور اصلی نفاق را تشکیل می­دهد.

اساساً دوگانگي در رفتار و گفتار، انسان را در رديف اهل نفاق قرار مي دهد و او را از رسيدن به كمال باز مي­دارد. يك انسان

مسلمان همواره بايد تلاش كند كه ظاهر و باطنش يكي بوده و در برخورد با ديگران رو راست باشد. [16]

 

2. استفاده ابزاری از مقدسات: آیه بعد به دومین نشانه منافقان پرداخته و می­فرماید:

«آن­ها سوگندهایشان را سپر ساخته­ اند تا مردم را از راه خدا بازدارند».[17]

خداوند در این آیه بیان می­کند که منافقان خود را در زیر پوششی از نام مقدس خداوند و سوگندهای دیگر قرار می­دهند تا

چهره واقعی خود را پنهان کنند و عواطف مردم را به سوی خود جلب کرده و از این طریق به اغفال مردم بپردازند و آنان را

از راه خداوند بازدارند.[18]

 

3. آرايش ظاهري و قيافه اي جذاب:

«هنگامی که آن­ها را می­بینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می­برد و اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا می­

دهی، اما گویی چوب­هایی خشکی هستند که بر دیوار تکیه داده شده­اند. هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود می­

پندارند.»[19]

در این آیه خداوند متعال يكي ديگر از ويژگي هاي اهل نفاق را آراستگي ظاهر و جذابيت صورت آنان مي داند، در حالی

که پیکرهای آنان را در خالی بودن از عقل و فهم و ایمان تشبیه به چوب کرده است، زیرا که ظاهری آراسته و قیافه­ای

جالب دارند، اما باطنشان خالی از هر گونه خوبی[20] و توکل به خدا و اعتماد به نفس است و همواره ترس و وحشتی

عجیب بر قلب آنان حکمفرما است، به طوریکه هر فریادی از هر جا بلند شود آن­را بر ضد خود می­دانند.[21]

 

4. کبر و غرور: غرور و خودخواهی چنان در وجود آنان ریشه کرده است که در برابر لغزش­هایی که از آنان سر می­زند، در صدد

جبران برنمی­آیند و از بازگشت و توبه گریزانند.

«هنگامی که به آن­ها گفته می­شود: بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند، سرهای خود را ( از روی استهزا و کبر و

غرور) تکان می­دهند و آن­ها را می­بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می­ورزند.»[22]

پی نوشت

[15]. منافقون/1.
[16]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1373، شانزدهم، ج24، ص 148.
[17]. منافقون/2.
[18]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ ج24، ص150.
[19]. منافقون/4.
[20]. ابوعلی الفضل ابن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، تهران، بی نا، بی تا، ج25، ص 38.
[21]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ ، ج24، ص153.
[22]. منافقون/5.

پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام)

 نظر دهید »

شجره ملعونه

16 شهریور 1395 توسط عبادي

                                               

قرآن کریم دربردارنده معارف عالی الهی است که با روشهای بیانی گوناگون در اختیار بشر قرار گرفته است.

از جمله روشهای رایج قرآنی، استفاده از زبان تمثیل است. استفاده از تمثیل و تشبیه در سخن، در رساندن مطالب و درک بهتر و سریع تر کمک می کند. در بیان مطالب علمی و عقلی، مثل و تشبیه بهترین وسیله برای تفهیم مطالب است(2).

از جمله تمثیلهای زیبای قرآنی، تمثیل به «شجره ملعونه» می باشد.

خداوند می فرماید:

«وَ اِذْ قُلْنَا لَکَ إنَّ رَبَّکَ أحاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیانا کَبِیرا»(3)

خداوند در این آیه، شجره ملعونه را در قرآن مایه فتنه و امتحان مردم قرار داده است. برای فهم دقیق آیه لازم است در آغاز، معنای دقیق «شجره» و کاربرد آن در کلام بررسی شود.

 

گذری بر آیه

آیه از چهار فقره تشکیل یافته و هر فقره ای جداگانه بر معنای روشنی دلالت دارد، ولی از نظر ارتباط و وجه اتصالی که با هم دارند، خالی از اجمال نیست و می توان سبب اجمال را در دو فقره دومی و سومی (رؤیا و شجره) بیان داشت، چرا که خداوند سبحان نفرموده آن رؤیایی که به پیامبر خود ارائه داده چه بوده است؛ و در سایر آیات قرآن نیز آیه ای دیگر آن را تفسیر نکرده است، لیکن رؤیایی که در آیه مورد نظر ذکر شده، با رؤیایی که در آیه «لَقَدْ صَدَقَ اللّه ُ رَسُولَهُ الرُّؤیَا بِالحَقِّ لَتَدخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الحَرَامَ…»(10) بیان شده، تطبیق نمی کند؛ زیرا آیه مورد بحث در مکّه نازل شده و مربوط به قبل از هجرت است و آیه 27 سوره فتح مربوط به حوادث بعد از هجرت می باشد.

آنچه روشن است مراد خداوند در آیه، توضیح و بیان دو فقره «داستان رؤیا» و «داستان شجره ملعونه در قرآن» که مایه فتنه مردم شده نیست، بلکه مقصود، اشاره اجمالی به آن دو است و چه بسا بتوان از سیاق آیات پاره ای از جزئیات این دو داستان را استفاده کرد. آیات قبلی در مقام بیان این نکته بود که بشریت آخرش مانند اولش در بی توجّهی به آیات خدا و تکذیب آن، الگوی پس از خودش می باشد و جوامع بشری به تدریج و قرنی بعد از قرن دیگر عذاب خداوند را می چشند که آن عذاب یا هلاک کردن است، یا چیزی کمتر از آن. از طرف دیگر، آیات بعد از آیه «وَ اِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُوا لاِآدَمَ…»(11)شروع می شود و داستان ابلیس و تسلّط عجیب او را بر اغواء بنی آدم بیان می کند نیز همان سیاق آیات را دنبال می کند. لذا روشن می شود که رؤیا و شجره (ملعونه) دو امری است که یا به زودی در بشر پیدا می شود، یا آنکه در ایام نزول پیدا شده و مردم به وسیله آن دو، دچار فتنه می شوند و فساد در میان آنان پراکنده شده، طغیان و استکبار در بین مردم رشد می کند.

از آنچه گفته شد به دست می آید که خداوند شجره مورد نظر را به وصف ملعونه در قرآن توصیف کرده است و از این موضوع آشکار می گردد که قرآن مشتمل بر لعن آن است و لعن آن شجره در میان لعنتهای قرآن موجود است، چرا که در آیه آمده بود: «وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ»(12).

لعنت در قرآن

آن گونه که از آیات قرآن به دست می آید، ابلیس(13)، یهود(14)، مشرکان(15)، منافقان(16) و عناوین دیگر؛ مانند کسانی که در حال کفر از دنیا بروند(17)، یا اشخاصی که آیات نازل شده را کتمان می کنند(18)، یا کسانی که خدا و رسولش را آزار می دهند(19) مورد لعن قرار گرفته اند.

با توجّه به معنایی که برای شجره عنوان شد (اصل و ریشه و دودمان)، این نکته روشن خواهد شد که منظور از شجره ملعونه، یکی از همان اقوام ملعونه در کلام خداوند است که در نشو و نما و برخورداری از شاخه، از همان صفت درخت پیروی می کند و همچون درخت بقایی یافته، میوه ای می دهد، و آن در حقیقت همان فتنه ای است که امت اسلام به وسیله آن آزمایش می شوند.

چنین صفاتی جز بر یکی از سه دسته اهل کتاب، مشرکان و منافقان مطابقت ندارد. حیات و بقای آنها در میان مردم یا از راه تناسل و زاد و ولد است و چون در میان مردم زندگی می کنند، دین و دنیای مردم را فاسد و تباه نموده، آنها را دچار فتنه می سازند، یا از راه ایجاد و خلق عقیده ها و مذاهب فاسد، آن را گسترش می دهند و نسلی پس از نسل از آن پیروی کرده، به دیگران تحویل می دهند.

اکنون که شجره ملعونه از این سه دسته خارج نیست، باید دید اوضاع هر یک در زمان نزول قرآن چگونه بوده است. از دسته مشرکان و اهل کتاب نه قبل از هجرت و نه پس از آن، قومی از چنین ویژگی برخوردار نبوده؛ زیرا خداوند مسلمانان را از شرّ آنها ایمن کرده و به آنها استقلال بخشیده است، همچنان که خود در اواخر حیات پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

«الْیَومَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوهُمْ وَاخْشَونِ»(20)

بنابراین تنها دسته و گروهی که (با حذف اهل کتاب و مشرکان) باقی می ماند و نظرها به آن سوی معطوف می گردد، منافقان هستند که به ظاهر اسلام آورده و در میان مسلمانان یا از راه توالد و یا از راه عقیده و مسلک دوام یافته اند و در بین آنان فتنه جویی می کنند. با توجّه به ارتباط میان چهار فقره موجود در آیه، روشن می گردد که آیه بیانگر امر مهمی است که خداوند بر آن احاطه دارد و پند و ترس سودی جز فزونی طغیان ندارد. از این نکته فهمیده می شود که قضیه از این قرار بوده که خداوند سبحان در رؤیا به پیامبرش صلی الله علیه و آله این شجره ملعونه و پاره ای از کردار آنان را نشان داده است، آن گاه برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیان فرموده که آن یک فتنه است.

بنابراین حاصل معنای «وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤیَا الَّتِی اَرَیْنَاکَ إلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» این می شود که ما شجره ملعونه را در قرآن که با معرفی ما شناختی و کارشان را در رؤیا به تو نمایاندیم چیزی جز فتنه برای مردم و امتحانی برای آزمایش آنها قرار ندادیم. همچنین ضمیر جمعی که در عبارت «وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إلاَّ طُغْیَانا کَبِیرا» است به «ناس» برمی گردد و منظور از تخویف، یا تخویف با موعظه است، یا با آیات آسمانی و زمینی است که می ترساند، ولی هلاک نمی کند و معنای عبارت این گونه است: ما مردم را می ترسانیم، و لیکن تخویف چیزی بر آنها جز طغیان نمی افزاید و آن هم نه هر طغیانی، بلکه طغیانی

مراد از رؤیا در آیه، خوابی است که پیامبر صلی الله علیه و آله در باره بنی امیّه دید و شجره ملعونه، همین ریشه و دودمان است

بزرگ؛ یعنی به عبارت دیگر، آنها از تخویف ما نمی ترسند تا دست از اعمال گذشته خود بردارند، بلکه آنها تخویف ما را با طغیانی بزرگ پاسخ می دهند و در طغیانشان زیاده روی و در عناد و لجاجتشان با حق افراط می کنند.

در پایان ناگفته نماند، بسیاری از روایاتی که از طریق اهل سنّت بیان گردیده و همچنین تمامی احادیث ائمه اهل بیت علیهم السلام در تأیید مطلب گذشته، بیان می دارند که مراد از رؤیا در آیه، خوابی است که پیامبر صلی الله علیه و آله در باره بنی امیّه دید و شجره ملعونه، همین ریشه و پايگاه حوزه دودمان است.

مقاله کامل را در پايگاه حوزه ببینید.

2 پژوهشی در علوم قرآنی، ص 195.

3 اسراء / 60؛ «ای رسول گرامی، به یاد آر وقتی را که به تو گفتیم: خدا به همه افعال و افکار مردم محیط است و ما رؤیایی را که به تو ارائه دادیم چیزی جز آزمایش و امتحان برای مردم و (شناختن) درختی که به لعن در قرآن یاد شده نیست و ما آنها را از خدا می ترسانیم، و لیکن آیات بر آنها جز طغیان و کفر و انکار شدید چیزی نیفزاید.

10 فتح / 27.

11 اسراء / 61.

12 المیزان، ج 13، ص 138-136، با اندکی تلخیص.

13 نساء / 118.

14 مائده / 13 و 64.

15 احزاب / 64.

16 توبه / 68.

17 بقره / 161.

18 بقره / 159.

19 احزاب / 58.

20 مائده / 3؛ امروز کافران از سیطره بر دین شما ناامید شدند، بنابراین از آنان وحشت نداشته باشید و از من بترسید.

 

 

 

 نظر دهید »

چرا خداوند بر بيماردليِ منافقان مي‌افزايد؟

14 شهریور 1395 توسط عبادي

چرا خداوند بر بيماردليِ منافقان مي‌افزايد؟

قرآن مي‌گويد دل‌هاي منافقين مريض است و مرض را كه عرفاً به بدن نسبت مي‌دهند، قرآن به قلب

نسبت داده است. در مواردي هم «زيغ» را به قلب نسبت داده است.10 در هر دو مورد خداوند

مي‌فرمايد چون خودشان اين مرض و زيع را ايجاد كرده‌اند، خداوند هم براي مجازات كفران

نعمت، بيماري آنها را زياد مي‌كند. اما اينكه چرا خداوند اين بيماري را مي‌افزايد؟ در پاسخ مي‌توان

گفت: اين، نظامي است كه خداوند ايجاد كرده كه هر كس راهي را انتخاب و دنبال كند، در همان راه به

تكامل و اوج مي‌رسد. اين قانون الهي است: كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ 

مَحْظُوراً (اسراء: 20) اگر كسي عمل مخالف فطرت انجام داد، ابتداً فطرت نمي‌پذيرد، ولي اگر به نداي

فطرت گوش نداد و به مخالفت با آن برخاست و به آن مخالفت ادامه داد، ديگر نمي‌تواند برگردد و

دست بردارد؛ در نتيجه روز به روز در آن مخالفت فرو مي‌رود و گمراه‌تر مي‌شود. مانند كسي كه وقتي در

ابتدا مشروب مي‌خورد فطرتش نمي‌پذيرد، اما اگر ادامه داد معتاد مي‌شود. اگر شخصي در سراشيبي

حركت كند، پس از مدتي مهار خود را از دست مي‌دهد وسقوط مي‌كند.

قدم برداشن در راه انحرافي اين‌گونه است و چنين عاقبتي دارد: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ

أَساؤُا السُّواي أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ. (روم: 10) اولين خدعه و دروغ، سنگ‌بناي اعتياد

به گناه و كفر و شرك مي‌شود و به دنبال آن، جهنم و عذاب اليم خواهد بود. اين ق

انون الهي است و نظام عالم هستي كه خداوند ايجاد كرده اين گونه است، لذا زياد كردن بيماري قلبي

منافقان به خدا نسبت داده شده و صحيح است. چون مرض قلبي با اختيار و از ناحية خودشان بوده

است: «في قلوبهم مرض»، بر اساس نظام عالم هستي و مجازات الهي اين بيماري افزوده شده است؛

همانگونه كه در تفسير آية «ختم الله علي قلوبهم» بيان شد.

موسسه پژوهشی امام خمینی

 

 نظر دهید »

چرا همه ثروتمند نیستند؟!

11 شهریور 1395 توسط عبادي

چرا همه ثروتمند نیستند؟!


اگر کسی از قرآن، دلیل کمک به مظلومان عالم؛ مانند فلسطین و سوریه و مانند آن را خواست او را به همین آیه و آیات نظیر آن رهنمون می سازیم تا بداند که مسلمان فقط خود و منافع خود را نمی بیند؛ بلکه وظایفی دارد به وسعت کره خاکی که البته توانائی او سهم تعیین کننده ای در آن دارد زیرا فرمود: لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها ؛ هیچ كس جز به اندازه توانش تكلیف نمى‏شود


جزء بیستم و پنجم قرآن کریم که از آیه 47 سوره مبارکه فصلت آغاز و به پایان سوره مبارکه جاثیه ختم می شود در بردارنده آموزه ها و پیامهای روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل می کند:

 

در آیه 42 سوره شوری به رسول خدا صلی الله علیه و آله امر می شود که به مردم بگوید: من مزدی برای رسالتم از شما نمی خواهم (قُل لَّا أَسَْلُكمُ‏ْ عَلَیْهِ أَجْرًا). این دستور برای آن است که گاه این توهم ایجاد مى شد كه او چه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از مردم خواهد خواست. برای همین آیه نازل شد و پاسخ آنها را داد.

این نفیِ درخواست به قالبی بیان شده[1] که درخواست هر گونه مزدی را نفی می کند.

اما بلافاصله قیدی می خورد که چون از جنس مزد شناخته شده بین مردم نیست ضرری به معنای فراگیری که بیان شد نمی زند. در این قید آمده است: (هیچ مزدی نمی خواهم) جز اینكه ذوى القرباى مرا دوست بدارید (إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏) که چون این مودت، بازگشتش به پیروی از خاندان وحی و نبوت و حضرات معصومین علیهم السلام است و حقیقتش به سعادت رسیدن خود انسان است نمی توان آن را مزدی برای شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله دانست. برای همین در آیه ای دیگر، آن خواسته شده را به نفع مومنان می داند و نه سودی برای رسول خدا ص:

قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ؛ بگو: هر گونه پاداشى كه از شما خواستم، آن پاداش به سود خود شماست، پاداش من فقط بر عهده خداست.


چرا همه ثروتمند نیستند؟

آیه 27 شوری به این پرسش مشهور پاسخ می دهد که چرا همه مردم روی زمین ثروتمند نیستند؟

آیه شریفه می فرماید: اگر خداوند متعال رزق همه بندگان خود را افزایش بدهد و همه را بی نیاز کند (لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ)؛ شروع مى كنند به ظلم كردن در زمین (لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ)؛ چون طبیعت مال، این است كه وقتى زیاد شد طغیان و استكبار مى آورد؛ همانگونه كه در سوره علق فرمود: إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛ یقیناً وقتى انسان بى نیاز شود طغیان مى كند.[2]

به همین جهت خداوند متعال رزق هر کس را به اندازه نازل مى كند و به هر كس به مقدار معینی روزى مى دهد (وَ لَكِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ)؛ چون او به حال بندگان خود خبیر و بصیر است (إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ). او مى‏داند كه هر یك از بندگانش استحقاق چه مقدار از رزق را دارد و چه مقدار از دارایی و نداری مفید به حال او است، همان را به او مى دهد. و این، معنای نزول به مقدار مشیت الهی است که در روزى دادن به مردم اعمال می شود.

وقتی گفته می شود صلاح حال مردم در اندازه ارزاقشان دخالت دارد این سوال به ذهن می آید که آیا این قانون با طغیانى كه در بعضى ثروتمندان مشاهده مى كنیم و مى بینیم كه روز به روز ثروتمندتر مى شوند منافات ندارد؟

پاسخ این است که خداوند متعال غیر از آن قانون (سنت)، قانون دیگری نیز دارد كه به نام قانون آزمایش و امتحان که در این باره می فرماید: إنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ؛ اموال و اولاد شما وسیله آزمایش شما است.[3]

و همچنین قانون سومى دارد به نام سنت مكر و استدراج است.[4]

بنابراین قانونِ رزق هر کس متناسب با او، قانونی است که با آن، اوضاع انسانها اصلاح مى‏شود؛ مگر آنكه خداوند بخواهد انسانى را در بوته امتحان قرار دهد كه در آن صورت دیگر به طور موقت از این قانونش چشم مى‌پوشد.[5]

و یا به دلیل كفران نعمت و تغییر آن، قانون قبلى خود را كه دادن رزق به مقتضاى صلاح حال او بود تغییر دهد كه در این صورت قانون دیگرى را به جریان می اندازد و آن این است كه آن قدر رزقش را افزایش مى دهد تا طغیان كند.[6] [7]


چرا باید به فلسطین و سوریه و … کمک کنیم؟

آیه 39 شوری در توصیف مومنان می فرماید: آنها كسانى اند كه هر گاه ستمى به آنان رسد تسلیم ظلم نمى شوند و برای مقابله با آن از دیگران یارى مى طلبند (وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ).

ناگفته پیداست كه در برابر وظیفه «یاری خواهی» در مقابل ستم، مومنین دیگر هم وظیفه یارى كردن دارند؛ زیرا یارى طلبیدن بدون یارى كردن لغو و بیهوده است. در حقیقت هم مظلوم موظف به مقاومت در برابر ظالم و فریاد بر آوردن است و هم مۆمنان دیگر موظف به پاسخ دادن به ندای او هستند.

این برنامه مثبت و سازنده به ظالمان هشدار مى دهد كه اگر دست به ستم بیالایند مۆمنان ساكت نخواهند نشست و در برابر آنها به پا خواهند خاست. به مظلومان هم این اعتماد را مى بخشد كه اگر استغاثه كنند دیگران به یارى آنها خواهند ‏شتافت.[8]

و اگر کسی از قرآن، دلیل کمک به مظلومان عالم؛ مانند فلسطین و سوریه و مانند آن را خواست او را به همین آیه و آیات نظیر آن رهنمون می سازیم تا بداند که مسلمان فقط خود و منافع خود را نمی بیند؛ بلکه وظایفی دارد به وسعت کره خاکی که البته توانائی او سهم تعیین کننده ای در آن دارد زیرا فرمود: لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها ؛ هیچ كس جز به اندازه توانش تكلیف نمى‏شود.[9]

ذکری به هنگام سوارشدن

شیخ صدوق(ره) در کتاب خصال خود روایت مفصلی از امیرمۆمنان علی (علیه السلام) نقل می کند که در آن امام علیه السلام چهارصد آموزه دینی که دنیا و آخرت انسان را آباد می کند را به یارانش تعلیم کرده است. در بین این نکات فراوان، امام علیه السلام نکته‌ای می‌فرمایند که مربوط به آیات 13 و 14 سوره مبارکه زخرف است.

حضرت فرمود: وقتی سوار مرکب و یا هر وسیله نقلیه ای شدید بسیار خدا را یاد کنید (إِذَا رَكِبْتُمُ الدَّوَابَّ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ) و بگویید: سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ‏ ؛ یعنی: منزّه از هر عیب و نقصى است كسى كه این وسایل سوارى‏ را براى ما مسخّر و رام كرد در حالى كه ما را قدرت مسخّر كردن آنها نبود و بی تردید ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت.[10]

که امروز می توانیم ما این ذکر و این آیات را به هنگام سوار شدن به موتور و ماشین، هواپیما و قطار بخوانیم و از بهره معنوی آن استفاده کنیم.


دلیل نابرابری اقتصادی

آیه 32 سوره زخرف ابتدا از تقسیم رحمت الهی با تمام مصادیق آن در این دنیا از سوی خود خداوند متعال خبر می دهد (نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).

اگر هم تفاوت و اختلافى از نظر سطح زندگى در میان انسانها مشاهده می شود هرگز دلیل آن در مقامات معنوى نیست؛ بلكه: ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میان آنان تقسیم كردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا آنها یكدیگر را به کار گیرند و به یكدیگر خدمت نمایند (رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا).

نباید فراموش کرد که زندگى بشر یك زندگى دسته جمعى است و اداره این زندگى جز از طریق تعاون و خدمت متقابل امكان پذیر نیست. هر گاه همه مردم در یك سطح از نظر زندگى و استعداد و در یك پایه از نظر مقامات اجتماعى باشند اصل تعاون و خدمت به یكدیگر و بهره‏گیرى هر انسانى از دیگران متزلزل مى‏شود؛ بنابراین نباید این تفاوت ضروری آنها را بفریبد و آن را معیار ارزشهاى انسانى پندارند.[11]

برای همین در پایان آیه فرمود: بلكه رحمت پروردگار تو از تمام آنچه گردآورى مى كنند (از نام و نان ، مال و مقام) برتر و بهتر است (وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ).

 

پی نوشت:

1. نکره در سیاق نفی مفید عموم است

2. 7/ علق

3. 15/ تغابن

4. 182/ اعراف

5. 154/ آل عمران

6. 11/ رعد

7. ر. ک به المیزان فی تفسیر القرآن 18/55-58

8. ر.ک به تفسیر نمونه 20/ 265-464

9. 233/ بقره

10. خصال 2/634

11. تفسیر نمونه 21/50

 

نیک صالحی
تبیان

 نظر دهید »

افرادی که اسلام اجازه نفرین کردن آنها را داده است...

09 شهریور 1395 توسط عبادي

افرادی که اسلام اجازه نفرین کردن آنها را داده است…

                                                                         

تا حالا شده کسی در حقتان بدی کرده باشد؟ … بدی که هیچ جوری نتونید ببخشیدش …. دلتان شکسته باشد و نفرینش کنید؟

چند وقت پیش یکی از دوستانم را دیدم … باب گفتگو از دوران قدیم باز شد و در مورد یکی از دوستان قدیم مشترکمان شروع به صحبت کرد … گفت فلانی در حقم خیلی بدی کرده … من هم نفرینش می کنم.

گفتم: ببین اگر ادعای مسلمانی می کنی و واقعاً می گویی که مسلمانی یادت باشد: اولاً باید در عمل پیرو اهل بیت علیهم السلام باشیم … مسلمان باید خیرخواه دیگران باشد و آرزوی شکست و نفرین برای دیگران نداشته باشد

در متون دینی ما سفارش ویژه ای شده است که همیشه عفو و بخشش بهتر از نفرین و انتقام گرفتن است.

پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) از پروردگار متعال حکایت مى ‏کند: … و از کسى که بر تو ستم کرده در گذر، و آن کسى را که تو را محروم کرده است بخشش کن، و کسى را که به تو بدى کرده است نیکى و خوبى کن.

خداوند متعال مى ‏فرماید: آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمى ‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! [نور، 22]

طبق آموزه های پیامبر (صلی الله و علیه وآله) و ائمه (علیهم السلام) انسان مومن باید تجلیگاه صفات الهی باشد، و یکی از صفات خدای متعال بخشندگی و گذشت است، آن جا که او را صدا می زنیم “یا غفار” ، “یا رحیم” و … کسى که در مواقع مختلف از خداوند مى‏ خواهد که از گناهان و اشتباهات من در گذر، باید از خطاهاى دیگران چشم پوشی کند تا خود مورد مغفرت و عفو الهى قرار گیرد.

در ثانی در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام مواقعی که نفرین کردن جایز است را مشخص کرده اند:

1. کسانی که حقایق را کتمان می ‌کنند. [بقره، 159]


2. کسانی که در حال کفر از دنیا بروند. [بقره، 161]


3. بنی اسرائیلی که از زبان حضرت داوود و عیسی (علیه السلام) نفرین شدند. [مائده، 78]


4. ابولهب: [مسد، 1]

5. رباخواران. [شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏3، ص 274]


6. شراب خواران و تولید کنندگان مشروبات الکلی. [همان، ج 6، ص 429]

 

 

 نفرین برای کسانی که حقایق را کتمان می ‌کنند جایز است

 
7. مردانی که به عورت نامحرم نگاه می ‌کنند و رشوه‌ گیران. [کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏5، ص 559]


8. آدم‌ کشان. [همان، ج 13، ص 173]


9. مردانی که خود را به صورت زنان در می ‌آورند و بالعکس. [برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج ‏1، ص 113]

10. زناکاران و افرادی که واسطه زنا می ‌شوند. [همان]

یادمان باشد همان طور که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، [9] نفرین نیز این گونه است؛ یعنی اگر شخصی به مجرد این که از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، لاجرم باید نفرینش اجابت شود، قطعاً این گونه نیست!


قرآن کریم می فرماید: و اگر تعجیل کند خدا از براى مردم در مستجاب کردن دعاهاى شر ایشان و نفرین کردنشان در حق یکدیگر، مثل تعجیل کردن در استجابت دعاى خیر ایشان،- و چنانچه خداوند دعاهاى خیر مردم را به زودى مستجاب مى‏ کند، اگر نفرین‏ هاى ایشان را هم که در حق یکدیگر مى ‏کنند به زودى مستجاب مى ‏نمود- حکم شده بود بر ایشان به مردن و هلاک شدن … [یونس، 11]

البته ظلم به دیگران از جمله حقوق الناس است که خداوند بخشش و یا احقاقش را به خود مردم سپرده است. اگر انسانی که مورد ظلم قرار گرفته از حق خود بگذرد، خداوند نیز می گذرد، اما اگر مظلوم از ظلمی که بر او رفته عفو نکند، بی گمان خداوند در پی احقاق آن است: “وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُوَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصار"؛ [ابراهیم، 42] گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام مى ‏دهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را براى روزى تأخیر انداخته است که چشم ها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت باز مى ‏ایستد.

 کلام آخر:
چقدر خوب می شد ما آدم ها می توانستیم هر وقت اشتباهی از دیگری ملاحظه کردیم که موجب ناراحتیمان شد برای هدایتش دعا کنیم تا ضمن آن که از دعای ملائکه رحمت بهره‌مند می شویم ثواب و خیرخواهی برای برادر مومن نیز شامل حال خود ما بشود.

 

منبع:tebyan.net

بیتوته

 نظر دهید »

6صفت همسر شایسته از نظر قرآن

04 شهریور 1395 توسط عبادي

6صفت همسر شایسته از نظر قرآن
شخصي كه مي خواهد خانه و خانواده مسلمان و با ايماني را بنا نهد، بايد قبل از هر چيز همسر مسلمان و پاكدامني را برگزیند در غیر این صورت بناي خانواده استوار نخواهد بود خیلی زود، بنيان و اساس آن سست، ناپايدار، متزلزل و آسيب پذير مي گردد.

اهمیت گزینش همسر و آثار مترتب بر آن و نقش مرد و زن در تکامل و سعادت فردی و اجتماعی و نمودهای ازدواج موفق از اموری است که باید در هر ازدواج مورد بررسی قرار گیرد.

                                               

۱. اسلام و ايمان

يكي از شرايط انتخاب همسر كه در واقع شريك زندگي است، اسلام و بُعد مذهبي - عقيدتي فرد مي باشد. زن و مرد مي بايست در اين امر هم فكر و هم عقيده باشند و اگر يكي از آن ها مشرك باشد، عقد و ازدواج آن ها باطل خواهد بود.

قرآن كريم، به صراحت اين مطلب را بيان مي كند و مي فرمايد: مرد مسلمان هرگز حقّ ندارد با زن مشرك ازدواج كند،‌ همين طور از ازدواج زنان مسلمان با مردان كافر منع كرده است؛ همچنین اين نكته را يادآوري كرده كه ازدواج مردان مسلمان با كنيزانِ مسلمان بهتر از ازدواج با زنان آزاده ي مشركۀ می باشد؛ همين طور ازدواج زنان مسلمان با بردگان مسلمان بهتر از ازدواج با مردان مشرك است: «و َ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّي يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّي يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ» (۱)

با زنان مشرك ازدواج نكنيد، تا اين كه ايمان بياورند و كنيز با ايمان از زن مشرك بهتر است، اگرچه آن زن مشرك (از لحاظ زيبايي) ماية شگفتي شما باشد و به مردان مشرك زن ندهيد تا اين كه ايمان بياورند و غلام با ايمان از مرد آزاد مشرك بهتر است، اگرچه آن مرد مشرك ماية شگفتي شما باشد.

در ادامه نیز، حكمت حرمت ازدواج با مشركان را بيان كرده و مي فرمايد:«… أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَي النَّارِ…» (۲)

آن ها به آتش دوزخ مي خوانند. چرا كه مسير مشرك يك مسير انحرافي است، مسيري است كه به ظلمت، تباهي و جهنم ختم مي شود.

در مقابل آن ها، مسير افراد مؤمن، بهشت، رحمت، مودّت و غفران است: «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَي الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» (۳)

در آيه شريفه، دعوت خداوند و مسير او به جاي دعوت و مسير افراد مؤمن بیان شده است، اين به این خاطر است كه همه دعوت مؤمنين، بلكه تمام شئون زندگي آن ها در مسير خداوند تبارك و تعالي است.

مسير افراد مؤمن با مسير افراد مشرك تفاوت اساسي و فاحشي دارد، مسير فكري، عقيدتي و رفتاري آن ها مختلف است، حال چگونه با ازدواج كه يك وحدت و يگانگي لازم دارد و همراه با رحمت و مودّت است، جمع شود.

بنابراين يگانگي و وحدت كه در ازدواج مطرح است با اختلاف عقيده و مذهب هرگز جمع نخواهد شد، نه تنها در دين و مذهب مي بايست يكي باشند، بلكه در اخلاق هم باید در يك مسير و در يك جهت حركت كنند.

به همين جهت است كه در روايات تأكيد شده كه زن و مرد بايد «كُفو»«هم شأن» يكديگر باشند و كُفو مؤمن را افراد مؤمن و با ايمان دانسته است.

از پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، سؤال شد كه كُفو چيست و چه كساني كُفو يكديگر هستند؟. حضرت فرمود: حضرت فرمودند: برخى از مؤمنين كفو بعضى ديگر مى‏باشند.
«فَقَالُوا وَ مَنِ الْأَكْفَاءُ فَقَالَ الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَكْفَاءٌ» (۴)

۲. هم سنخ بودن در پاكدامني

از نظر قرآن كريم، فطرت و طبيعتِ پاكي كه به گناهان آلوده نشده، طالب پاكي است. چنين فطرت و طبیعتي جز مجذوب پاكي نمي شوند و جز پاكي را به خود جذب نمي كند: الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ(۵)

زن هاي پليد براي مردهاي پليد و مردهاي پليد براي زن هاي پليد و زنان پاك براي مردان پاك و مردان پاك براي زنان پاكند.

مراد از خبيث بودن كه دسته اي از زنان و مردان را متّصف به آن كرده است يا طيب بودن دسته ديگر، همان جنبه هاي عفّت و ناموسي است و لاابالي بودن نسبت به تقيّدات مذهبي، اخلاقي و ناموسي است اين معناي اوّلي آيه است، امّا از نظر ملاك و علت، معناي وسيعي دارد كه منحصر به آلودگي و پاكي جنسي نيست، بلكه هرگونه ناپاكي فكري، عملي و زباني را شامل مي شود.

۳. تواضع، توبه، عبادت خداوند، اطاعت فرمان خدا

قرآن كريم، در سوره ي تحريم، شش وصف براي همسران خوب اشاره كرده و مي فرمايد: … مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا(۶) همسراني مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، اطاعت كننده ي فرمان خدا … .

شخصي كه مي خواهد خانه و خانواده مسلمان و با ايماني را بنا نهد، بايد قبل از هر چيز همسر مسلمان و پاكدامني را برگزیند در غیر این صورت بناي خانواده استوار نخواهد بود خیلی زود، بنيان و اساس آن سست، ناپايدار، متزلزل و آسيب پذير مي گردد.

۴. ايمان و عمل صالح

قرآن کریم می فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» (۷)
هر كس (از مرد يا زن) كار شايسته كند و مؤمن باشد، به طور قطع او را با زندگي پاكيزه اي حيات (حقيقي) می بخشيم.

۵. تقوا

خداوند کریم در جای دیگر می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (۸)

اي مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد، هر آينه گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.

۶-عفیف

امام صادق عليه السّلام، در روايتي درباره ي همسر خوب مي فرمايد: هرگاه كسي از شما قصد ازدواج كرد، سزاوار است دو ركعت نماز بخواند و خدا را بخواند كه همسري عفيف، امين، با ديانت، متواضع و حافظ ناموس و اسرار… نصيب وي نمايد.»(۹)

بنابراین دين مبين اسلام، در انتخاب همسر، فوق العاده توجّه داشته و پيروان خود را به دقّت و احتياط لازم دعوت نموده است.

باشگاه خبرنگاران

نیک صالحی

 نظر دهید »

آیا همه صحابه عادل و متقی هستند؟

04 شهریور 1395 توسط عبادي

 

مصیبت و فاجعه دردناک نیز این است که اهل سنت ادعای عدالت تمامی صحابه را سر می‌دهند در حالی که خود خلیفه دوم نیز یکی از کسانی است که تا آخر عمر خود شراب نوشید.
 ابن سعد، ابن حجر و بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت نقل کرده‌اند: « هنگامی که عمربن خطاب، چاقو خورد، مردم به او گفتند: ای امیرمومنان، اگر نوشیدنی بنوشی [خوب است]؛ پس گفت: به من نبیذ دهید! که نبیذ دوست‌داشتنی‌ترین نوشیدنی در نزد وی بود. عبدالله گفت: نبیذ از زخم وی همراه با لخته‌های خون خارج شد».[1]

باید بزرگان اهل سنت به این سوال پاسخ دهند که وقتی قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهين[نساء/14]و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد او را در آتشى وارد مى‏‌كند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات خوار کننده است‏». شما چطور از این اصحابی که شراب نوشیدند و نافرمانی خدا و رسولش را کردند، حمایت می‌کنید و چطور و با چه رویی می‌توانید مدعی عدالت آن‌ها باشید؟

پی‌نوشت:

[1].محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، ج ۳ ، ص ۲۷۰. تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ابیروت، دارالكتب العلمية، چاپ اول، ۱۴۱۰هـ - تصویر کتاب؛  تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج۴۴، ص۴۳۰. تصویر کتاب . و با كمی تفاوت در فتح الباری، ابن حجر، ج۷، ص۵۲؛  المصنف، ابن أبی شيبة كوفی، ج۵، ص۴۸۸؛  الاستيعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۵۴؛ و …

برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه شود

 نظر دهید »

آیا چشم زخم واقعا حقیقت دارد؟!

01 شهریور 1395 توسط عبادي

آیا چشم زخم واقعا حقیقت دارد؟


چـشـم زخـم حـق اسـت و توسل به دعا براى دفع آن نیز حق است.نهج البلاغه ،حکمت 400

                                   
به گزارش افکارنیوز، بررسی آیات و روایاتی که به مسأله چشم زخم اشاره دارند

چنانکه می‌دانیم معروفترین آیه‌ای که در آن به چشم و آثار مخرب آن اشاره شده‌است آیه ۵۱ سوره مبارکه قلم است که خداوند در این آیه خطاب به رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چنین می‌فرماید: وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ‏ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛

و آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند، و مى‏گفتند: «او واقعاً دیوانه‏اى است.»

در تفسیر این آیه شریفه نظرات گوناگونی از سوی مفسران ارائه شده است؛

از جمله صاحب تفسیر نمونه چنین می نویسد:

ادامه »

 1 نظر

راههای افزایش برکت و رزق و روزی

01 شهریور 1395 توسط عبادي

راههای افزایش برکت و رزق و روزی
در طول زندگی بسیار پیش آمده که در شرایط مختلف با خود گفته ایم که ای کاش مال من نیز همچون عده ای از مردم بسیار می بود تا به وسیله آن می توانستم بهتر زندگی کنم . اگر همه…
در طول زندگی بسیار پیش آمده که در شرایط مختلف با خود گفته ایم که ای کاش مال من نیز همچون عده ای از مردم بسیار می بود تا به وسیله آن می توانستم بهتر زندگی کنم . اگر همه ی ما انسان ها در زندگی به یک سری از مسائل دقت بیشتری داشته باشین و آنان را مراعات نمائیم ، قطعاً هیچ گاه نا امید و فقیر نخواهیم بود .

                                                                                

برکت طعام

1- باور کنیم که روزی رسان خدا است

«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ؛ خدا روزی رسان است و اوست دارنده ی نیرویی سخت استوار.» (سوره ی الذاریات، 58) دانستن اینکه خداوند روزی رسان است ، با «باور» این مطلب، تفاوتی بسیار دارد و در اثر امتحانات مختلف معلوم می شود، چه کسانی اهل یقین هستند.

«إِنَّ رَبَّكَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاء وَیَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا ؛ پروردگار تو در رزق هر کس که بخواهد گشایش می دهد یا تنگ می گیرد؛ زیرا او به بندگانش آگاه و بینا است. (سوره الاسراء،30)

2- معیار، برای طلب روزی

امام حسن (علیه السلام) فرمود: «در طلب روزی مانند کسی که برای چیره شدن (بر دشمن) پیکار می کند، کوشش مکن و به تقدیر نیز چندان تکیه مکن که از کار و کوشش دست کشی؛ زیرا در جستجوی فضل و روزی خدا برآمدن، از سنت است و پوییدن راه اعتدال در طلب روزی، از عفت است. نه عفت، روزی را از انسان دور می کند و نه حرص، روزی زیاد می آورد؛ چه، روزی قسمت شده است و حرص زدن موجب افتادن در ورطه ی گناهان می شود.» (میزان الحکمة،ج5، ح 7150)

لذا از طرفی نیازی نیست همه ی هم و غم و فکر خود را صرف بدست آوردن روزی کنیم؛ زیرا میزان روزی ما، (به شرط کار و تلاش در حد لازم) مقدر شده است؛ از طرف دیگر نیز، نباید بدلیل اعتقاد به مقدر شدن روزی، کار و تلاش را ترک کنیم؛ زیرا یکی از سنت های الهی و شرط در روزی، کار و تلاش است.

3-فرق روزی با حقوق

یک نکته که باید جدا به آن توجه کنیم آن است که بدانیم روزی با حقوق و درامد عادی که با کسب و کار بدست می آوریم تفاوت دارد. حقوق دادن مستند به بندگان است ولی روزی مستند به خداوند است . حقوق و دست مزد ها مشخص است, ولی خدای متعال گاهی از جایی روزی انسان را می دهد که قابل محاسبه نیست. ممکن است روزی از طریق برکت در مال و عمر باشد.

(منبع:نیک صالحی)

 2 نظر

چه کنیم که مال هایمان برکت پیدا کنند ؟!

01 شهریور 1395 توسط عبادي

 

                                                      نکاتی در باره ی برکت در مال

                                                           

1- داشتن ایمان و تقوا

یکی از عوامل مهم برکت زا در زندگی، داشتن ایمان و کسب تقوا می باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ ؛ اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزکاری پیشه کرده بودند، برکت های آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم» (سوره اعراف، 96)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «خدایا برکت را در صبحگاهان، برای امت من قرار ده … اگر کسی خواهان رفع نیاز است، صبحگاهان به سوی آن شتابد؛ زیرا من از خدای سبحان خواستم که روزی را صبحگاهان برای امت من قرار دهد.»

از مهمترین عوامل برکت در رزق و روزی، داشتن ایمان و تقوا (عمل به واجبات و ترک محرمات) است. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «خدای عز و جل به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که: هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و برکت من بی پایان است.» (میزان الحکمة، ج1، ح1700)

2- قرض دادن به یکدیگر

قرض دادن به دیگران نیز، به زندگی انسان برکت می دهد؛ در حدیثی که از حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) نقل شده است، «وام دادن به یکدیگر» را از عوامل برکت زا برشمرده اند.

3- با وضو بودن

«اگر کسی بی وضو در طلب حاجت خود برود و نیازش برآورده نشود، جز خویشتن، کسی را سرزنش نکند.» (تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج17، ص281)

4- بیداری، هنگام بین الطلوعین

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «خدایا برکت را در صبحگاهان، برای امت من قرار ده … اگر کسی خواهان رفع نیاز است، صبحگاهان به سوی آن شتابد؛ زیرا من از خدای سبحان خواستم که روزی را صبحگاهان برای امت من قرار دهد.»(همان )

5- عدم کسالت و تنبلی در کار

«در تحصیل روزی کسالت نورزید، زیرا گذشتگان ما با تلاش و سرعت، به دنبال کار می رفتند.»(همان)

6-اعتدال، میانه روی و قناعت در زندگی

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «لا کنز اغنی من القناعة و لا مال اذهب للفاقة من الرضی بالقوت. و من اقتصر علی بلغة الکفاف فقد انتظم الراحة و تبوأ خفض الدعة؛ هیچ گنجی بی نیازکننده تر از قناعت، و هیچ مالی در فقرزدایی، از بین برنده تر از رضایت دادن به روزی نیست و کسی که به اندازه کفایت زندگی از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد.» (نهج البلاغة، حکمت 371)

قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهانگرد را (سعدی)

امام در حدیثی دیگر فرمودند: «کفی بالقناعة ملکا و بحسن الخلق نعیما؛ آدمی را قناعت برای دولتمندی و خوش خلقی برای فراوانی نعمت ها کافی است.» (نهج البلاغه ،حکمت 229)
پول

7-احسان به مردم، بویژه به اهل خانه

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر که با خانواده ی خود نیکوکار باشد، روزیش زیاد می شود.» (همان، ح7185)

8- خوش اخلاقی

امام علی (علیه السلام) فرمود: «گنجهای روزی، در اخلاق خوش نهفته است.» (همان، ح 7188)

9- اطعام کردن

پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «روزی کسی که اطعام می کند، سریعتر از فرو رفتن کارد در کوهان شتر، به سویش می آید.» (همان، ح 7190)

10- قرض دادن

امام علی (علیه السلام) فرمود: «کمک مالی کردن به برادر دینی، روزی را زیاد می کند.» (همان، ح 7199)

11- امانتداری

حضرت در حدیثی دیگر فرمودند: «امانتداری روزی را زیاد می کند.»

12- دعا کردن در حق مؤمنین

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «پشت سر برادرانت دعا کن، که این کار روزی را به طرف تو سرازیر می کند.» (همان، ح 7193)

13- پاکیزگی و طهارت

به رسول خدا (صلی الله علیه و اله) عرض شد: دوست دارم روزیم زیاد شود؛ فرمود: پیوسته در حال طهارت و پاکیزگی باش، روزیت افزایش می یابد.»

آیت الله قاضی (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: «دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان»

با استفاده از کلام حضرت نتیجه می گیریم که پاک بودن از آلودگیها و نجاسات، در جلب روزی مؤثر است و شاید بتوان گفت: چون وضو گرفتن نیز نوعی پاکی از آلودگی ها می باشد، می توان با دائم الوضو بودن، جلب روزی کرد.

14- صدقه دادن

امام علی (علیه السلام) فرمود: «با صدقه دادن، روزی را فرود آورید.» (همان، ح 7196)

15- پرداخت حقوق شرعیه (خمس و زکات)

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «زکات دادن، روزی را می افزاید.»

16- نیت پاک

امام علی (علیه السلام) فرمود: «هر که خوش نیت باشد، روزیش زیاد می شود.» (همان، ح 7198)

17- نماز شب

آیت الله قاضی (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: «دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان».

بخش دین تبیان

نیک صالحی

 نظر دهید »

برکت در زندگي

01 شهریور 1395 توسط عبادي

                                                         برکت در زندگي
 

                                      


دين اسلام ، انسان را موجودي مادي نمي داند و امور معنوي را در زندگي او دخيل مي داند. يكي از امور معنوي ، بركت است كه اگر عوامل آن رعايت شود ، آثار مثبت بيشماري دارد. بركت امري است مهم تر از ثروت ، ضمن اينكه ثروت ممكن است موقتي يا فقط مختص به مال باشد اما بركت پايدار است و تنها به مال تعلق نمي گيرد بلكه به زواياي مختلف زندگي مانند عمر و زمان  را در برگيرد.

كلمه بركت و مشتقات آن ، سي و دو بار در قرآن  كريم ذكر شده و در گفتگوي انسان ها به كار مي رود كه چيزي را داراي بركت و چيزي را فاقد آن مي دانند.

                    

عوامل بركت زا

با مطالعه آيات قرآن و روايات معصومين (عليهم السلام) به عوامل بركت زا در زندگي انسان پي مي بريم كه اميد است انسان ها به جاي زحمت براي جمع آوري ثروت به اين عوامل روي آورند و نه تنها مال و ثروت ، بلكه عمر ، قدم هاي خير و قلم و فكر آنها با بركت و اثرگذار باشد، برخي از اين عوامل عبارتند از :

                                  

                                 

ادامه »

 نظر دهید »

تکرار

29 مرداد 1395 توسط عبادي

                             

 نظر دهید »

ایه 69 عنکبوت

24 مرداد 1395 توسط عبادي

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ.)

«كساني  كه در راه ما تلاش ومبارزه مي کنندبه يقين راه‏هاي  خود را بر آنان مي ‏نماييم وحقيقتا‏ الله  بانيكوكاران است».عنکبوت69

                 

  اين آيه كه در عين حال آخرين آيه سوره عنكبوت است واقعيت مهمى را بيان مى‏كند كه عصاره‏اى از تمام اين سوره و هماهنگ با آغاز آن است.
مى‏فرمايد: راه خدا گرچه مشكلات فراوان دارد، مشكل از نظر شناخت حق، مشكل از نظر وسوسه‏هاى شياطين جن و انس، مشكل از نظر مخالفت دشمنان سر سخت و بى‏رحم، و مشكل از نظر لغزشهاى احتمالى اما در اينجا يك حقيقت است كه به شما در برابر اين مشكلات نيرو و اطمينان مى‏دهد و حمايت مى‏كند و آن اين كه: «آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند قطعا به راههاى خود هدايتشان خواهيم كرد، و خداوند با نيكوكاران است» (وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ).
تعبير به «جهاد» تعبير وسيع و مطلقى است و هر گونه جهاد و تلاشى را كه در راه خدا و براى او و به منظور وصول به اهداف الهى صورت گيرد شامل مى‏شود، خواه در طريق كسب معرفت باشد، يا جهاد با نفس، يا مبارزه با دشمن يا صبر بر طاعت، يا شكيبايى در برابر وسوسه معصيت، يا در مسير كمك به افراد مستضعف، و يا انجام هر كار نيك ديگر.
كسانى كه در اين راهها به هر شكل و هر صورت براى خدا مجاهده كنند مشمول حمايت و هدايت الهى هستند.
بنا بر اين هر گونه شكست و ناكامى نصيب ما شود معلول يكى از دو چيز است: يا در جهاد كوتاهى كرده‏ايم، و يا اخلاص در كار ما نبوده است.  

   برگرفته از تفسیر نمونه

 نظر دهید »

آیات اثر بخش

24 مرداد 1395 توسط عبادي

 

 

 

آيه مبارکه «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ» در کدام سوره است و با توجه به اثر بخشی قرائت تمامی آیات قرآن، آیا آیات خاص دیگری هم برای اثر بخشی بیشتر وجود دارد؟ 

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

بگو من نزدیکم...

21 مرداد 1395 توسط عبادي

 

 

               باور کنیم خدانزدیک ماست

                               انقدر نزدیک که حتی فکرشم نمکنیم…

                    از مادر،از پدر ، از دوست و رفیق

                               حتی از خودمون.

                               چه باور کنیم چه نکنیم ، همیشه و همه جا با ماست.

 

 

                                                                            

 نظر دهید »

14 نمونه تفریح سالم در اسلام

21 مرداد 1395 توسط عبادي

14 نمونه تفریح سالم در اسلام
اسلام شادی‌های زودگذر مانند خوردن، استراحت و … را قبول دارد و آنها را تحت کنترل دین در آورده، اما علاوه بر اینها، موارد دیگری که منجر به شادی و نشاط درونی و ماندگارتر می‌شود را نیز ذکر کرده است.
به گزارش مشرق، تفریح و خوشحالی و شادابی، یکی از نیازهای اساسی انسان در زندگی روزمره است؛ همچنان که بدن انسان نیاز به مواد غذایی سالم دارد، روح و روان آدمی نیز این نیاز را دارد. در فرهنگ غنی اسلام که برگرفته از دو سرچشمه نورانی کتاب (قرآن) و اهل بیت (ع) است (1)، هر چند به طور صریح واژه «تفریحات سالم» نیامده ولی با دقت و بررسی آیات، روایات و دستور‌های اسلام در می‌یابیم که مجموعه دین برای زندگی با کرامت انسان (2) تدوین شده و کرامت انسان در گرو برخورداری از روح سالم و جسم سالم است.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

پاسخی خواندنی به یک پرسش

10 مرداد 1395 توسط عبادي

پاسخی خواندنی به یک پرسش
خداوند در قرآن می فرماید: وفیه ماتشتهیه الانفس (زخرف/71). یعنی در بهشت، تمام لذات موجود است. شاید این اشکال به ذهن شما هم رسیده باشد که مطابق این آیه اگر بهشتیان، رسیدن به مقام اولیاء را هم از خداوند طلب کنند باید به ایشان عطا شود. لذا تفاوتی میان اهل بهشت نیست. آیت الله جوادی آملی در اینجا فرمایش ارزشمندی دارند. ایشان می فرمایند: انسان بهشتی هرچه بخواهد برایش حاصل است: و لهم ما یشتهون (نحل/57). اما حوزۀ آرزو و خواستۀ هرکس به قلمرو معرفت او وابسته و محدود است، یعنی انسان هر نعمت و کمالی را که بشناسد همان را از خدا می خواهد و چیزی را که اصلا نشناسد آرزو نمی کند.

برای همین در بهشت چیزهایی وجود دارد که از حوزۀ دانش و خواهش بیشتر انسان ها خارج است و آنان هرگز آن چیزها را نمی شناسند و در نتیجه از خدا نمی خواهند. افزون بر مواهب و لذایذ جسمانی، مقامات و لذت هایی در بهشت وجود دارد که برای بیشتر مردم قابل ادراک نیستند و از این رو آرزو کردن و خواستن آن نیز برای آنان ممکن نیست و این امور ویژۀ اولیای الهی است. پس این تفاوت و تمایز منافاتی با اصل بهرمندی آنان از همۀ مشتهیاتشان در بهشت ندارد و مایۀ رنجوری ایشان نیست.

منبع: تحریر رساله الولایه، جوادی آملی ج1ص345-346

(نکته های ناب قرآنی)

 نظر دهید »

فتنه

10 مرداد 1395 توسط عبادي

 

وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ [بقره / 217]؛ فتنه جرمش از قتل بزرگ تر است

 نظر دهید »

6کلید خوشبختی و سعادت در قرآن

07 مرداد 1395 توسط عبادي

پیوند: #بیتوته

6کلید خوشبختی و سعادت در قرآن

کلید اول: عبادت و نماز خاشعانه
«قَدْ اَفْلَحَ الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ[مومنون/2-1]به تحقیق رستگار شدند مۆمنان، آنان كه در نمازشان خشوع دارن».

 

کلید دوم: نزدیکی به لغویات ممنوع
وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ [مومنون/3] و آنها كه از لغو و بیهودگى روى‏گردانند»

 

کلید سوم: از پرداخت زکات امتناع نمی‌کند
وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ [مومنون/4] و آنها كه زكات را انجام مى‏دهند».

 

کلیدچهارم: از آلودگی بی عفتی بدورند

«وَالَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ [مومنون/5] و آنها كه دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى‏عفتى) حفظ مى‏كنند».

 

کلید پنجم: توبه و رجوع به درگاه الهی دارند

«وتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُۆْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون[نور/31] و همگى بسوى خدا بازگردید اى مۆمنان، تا رستگار شوید!».

 

کلید ششم: رعایت تقوای الهی
«فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [مائده/100] از (مخالفت) خدا بپرهیزید اى صاحبان خرد، شاید رستگار شوید!».

                                                   

 

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ققنوس

پروردگارا, به درگاه تو پناه می آورم وتو نیز پناهم بخش تا موجودی آزمند و خویشتن دوست نباشم. مگذار که صولت خشم , حصار بردباری مرا در هم بشکند وحمله ی حسد , مناعت فطرت مرا به خفٌت و مذلٌت فرو کشاند.(دعای هشتم صحیفه ی سجادیه)
  • خانه
  • اخیر
  • جستجو
  • فهرست مطالب
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حدیث
  • حدیث
  • ائمه
  • اخلاق
  • شعر
  • تفسیر
  • حجاب
  • مناجات
  • اسلام
  • نکات قرآنی
  • مولودی
  • کودک
  • دانلودها
  • دل نوشته
  • اعمال
  • کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ایرانی ، کالای ایرانی بخر.

من کالای ایرانی میخرم

احادیث نماز

احادیث تصادفی نـماز | دنیای نیاز به نـماز

اوقات شرعی

World Prayer

اوقات شرعی

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس